
نگاهی به زندگی عیسی مسیح بر طبق انجیل ها
جولای 9, 2020
دعای روزانه
جولای 9, 2020عیسی مسیح کیست؟
سی. اس. لوئیس، نویسندۀ برجستۀ مسیحی، در کتاب خود به نام “مسیحیت مطلق” می نویسد: “تلاش من آن است که به مردم یاد دهم از بکارگیری الفاظ و عبارات احمقانه در مورد عیسی مسیح اجتناب کنند. هرگز نباید بگوئیم “من حاضرم عیسی مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق برجسته بپذیرم ولی ادعایش را مبنی بر اینکه او خداست ردّ می کنم.” اگر عیسی مسیح چیزی بیش از یک انسان صِرف نبود؛ و در عین حال، چنین تعلیم والائی از زبانش جاری شد، از نقطه نظر اخلاقی لیاقت نمی داشت حتی یک معلم خوب خوانده شود. تحت این شرایط او یا می بایستی یک دیوانۀ جنونی باشد و یا شیطان مُجسّم. شما باید تصمیم خود را بگیرید. این انسان حقیقی یا باید پسر خدا باشد (چنانکه هست) و یا اینکه آدمی دیوانه (و شاید بدتر). شما می توانید به پیغام او بی توجه باشید، بر صورت او آب دهان انداخته، او را بخاطر پلید بودنش به قتل رسانید. و یا اینکه به پایهای او افتاده، اقرار کنید که او خدا و خداوند شماست. پس بیائید این ادعای احمقانه را که مسیح فقط یک انسان ساده بوده است کنار بگذاریم و درک کنیم که تعلیم کتابمقدس در مورد شخصیت و ماهیت عیسی مسیح این است که او خداست و نه چیزی کمتر.”
آیا عیسی مسیح تنها راه رسیدن به بهشت است؟
برای دستیابی به بهشت، مردم استدلالات مختلفی در ذهن خود می پرورند. بعضی ها بر این عقیده اند که: “من آدم خوبی هستم، بنابراین، حتماً به بهشت خواهم رفت.” دیگران معتقدند: “درست است که در زندگیم کارهای بدی انجام داده ام، ولی چون تعداد کارهای خوبم بیشتر است، بطور یقین به بهشت خواهم رفت.” عده ای نیز بر این باورند: “خدا که نمی آید مرا بخاطر اینکه زندگیم مطابق کتابمقدس نبوده است به جهنم بفرستد. او میداند که زمانه عوض شده است!” و تعدادی دیگر می گویند: “خدا فقط اشخاص خیلی بد (مثل قاتلان و مجرمان آنچنانی) را به جهنم خواهد فرستاد.”
در رابطه با این سؤال که “چه کسی به بهشت خواهد رفت و چه کسی به جهنم؟” پاسخ های مردم به ظاهر منطقی می باشند. اما واقعیت امر این است که همۀ آنها با حقیقت اختلاف فاحش دارند؛ اینگونه ادعاها چیزی نیست جز دروغ محض. شیطان، حاکم بر این دنیا، بذر این اندیشه های کاذب را در ذهن مردم می کارد. او و همۀ آنانی که راه های او را متابعت می کنند، دشمن خدا هستند (اول پطرس 8:5). شیطان همیشه خود را نیکو می نمایاند (دوم قرنتیان 14:11)، اما همواره بر افکار آنانی که به خدا تعلق ندارند حکومت میکند. “در ایشان، خدای این جهان، فهم های بی ایمانشان را کور گردانیده است که مبادا تجلی بشارت جلال مسیح، که صورت خداست، ایشان را روشن سازد” (دوم قرلتیان 4:4)
این دروغ است که باور کنیم خدا به گناهان کوچک اهمیت نمی دهد، و یا اینکه تنها “آدم های خیلی بد” به جهنم خواهند رفت. هر گونه گناه قادر است ما را از خدا جدا سازد؛ حتی یک دروغ مصلحتی کوچک. همۀ آدمیان گناه کرده اند، و هیچکس یافت نمی شود که آنقدر بی گناه باشد که بتواند با نیکوئی خود وارد بهشت شود (رومیان 23:3). ورود به بهشت منوط به این نیست که اعمال خوب ما در ترازو سنگین تر از اعمال بد ما باشند. اگر معیار ورود به بهشت اینچنین باشد، همۀ ما به جهنم خواهیم رفت. “اگر از راه فیض است، دیگر از اعمال نیست؛ وگر نه فیض دیگر فیض نیست” (رومیان 6:11). هیچیک از اعمال نیک ما نمیتواند ما را به بهشت برساند (تیطس 5:3).
عیسی مسیح تنها راه نجات است؛ چرا که او تنها شخصی است که قادر است جریمۀ گناهان ما را بپردازد (رومیان 23:6). هیچ مذهب دیگری بر عمق گناه، جدیت، و نتایج آن اینچنین تاکید نمی کند. آمرزش ابدی گناه را در هیچ مذهب دیگری نمی بینید. تنها عیسی خداوند بود که با مرگش بر صلیب تمام گناهان ما را برای همیشه بخشید. هیچیک از بنیانگزاران مذاهب دیگر، آن خدائی نبودند که انسان شوند (یوحنا 1:1 ، 14). تنها راه نجات ما گناهکاران این است که خدای قدوس انسان شود و در قالب انسانی خود گناهان ما را بر خود گیرد. عیسی می بایستی خود خدا باشد تا بتواند دِین ما را ادا نماید. و از طرف دیگر، او باید انسان نیز باشد تا بتواند به جای ما بمیرد. نجات فقط بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح قابل دسترسی می باشد. “در هیچکس غیر از او نجات نیست زیرا که اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان باید ما نجات یابیم” (اعمال 12:4).
آیا عیسی خداست؟
عبارت “من خدا هستم” در هیچ جای کتابمقدس از زبان عیسی مسیح نقل نشده است. ولی این به آن معنی نیست که او ادعای خدائی نکرده است. بطور مثال اگر به یوحنا 30:10 مراجه کنیم، عیسی مسیح را می بینیم که ادعا نمود: “من و پدر یک هستیم.” شاید در اولین نگاه بنظر نرسد که او اشاره به الوهیتش می کند، ولی عکس العمل یهودیان نسبت به سخنان او ثابت می کند آنها منظور او را به خوبی درک کردند. “یهودیان در جواب گفتند، “بسبب عمل نیک تو را سنگسار نمی کنیم بلکه بسبب کفر زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می خوانی.” (یوحنا 33:10). یهودیان به خوبی فهمیدند که عیسی خود را خدا می داند. آیات بعدی نشان می دهند که عیسی مسیح نه با برداشت آنان مخالفت کرد و نه سعی کرد آن را اصلاح کند. این ها همه اشاره به این واقعیت می کند که عیسی ادعای خدائی کرد. “من و پدر یک هستیم.” (یوحنا 30:10). این ادعا در یوحنا 58:8 نیز دیده می شود: “عیسی بدیشان گفت: “آمین آمین بشما می گویم که پیش از آنکه ابراهیم پیدا شود من هستم.” و یهودیان مجدداً قصد سنگسار کردن او کردند. (یوحنا 59:8) تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.
یوحنا 1:1 می گوید: “… و کلمه خدا بود…” و در یوحنا 14:1 می خوانیم: “و کلمه جسم گردید….” این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی خداست. اعمال 28:20 به ما می گوید: “پس نگاه دارید خویشتن و تمامی آن گله را که روح القدس شما را بر آن اُسقُف مقرّر فرمود تا کلیسای خدا را رعایت کنید که آن را به خون خود خریده است.” چه کسی کلیسا را به خون خود خریده است؟ عیسی مسیح. ولی اعمال 28:20 می گوید “خدا … آن را به خون خود خریده است.” پس عیسی همان خداست.
توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: “… ای خداوند من، و ای خدای من” (یوحنا 28:20). و مجدداً عیسی را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. تیطس 13:2 ما را تشویق می کند تا منتظر آمدن خدا و نجات دهندۀ خود عیسی مسیح باشیم. (دوم پطرس 1:1 را نیز ملاحظه کنید) خدای پدر در عبرانیان 8:1 در بارۀ عیسی مسیح چنین می گوید: “امّا در حق پسر، ای خدا تخت تو تا ابدالآباد و عصای ملکوت تو عصای راستی است.”
در کتاب مکاشفه فرشته به یوحنای رسول تعلیم می دهد که فقط خدا را پرستش کند (مکاشفه 10:19). در اناجیل عیسی مسیح بارها مورد پرستش واقع شد (متی 11:2؛ 33:14؛ 9:28 ، 17؛ لوقا 52:24؛ یوحنا 38:9) ولی هرگز آنانی را که او را می پرستیدند سرزنش نکرد. اگر عیسی مسیح خدا نبود، اجازه نمی داد مَردُم او را بپرستند. بطور یقین او نیز، به مانند فرشته ای که با یوحنا سخن گفت، به آنان تعلیم می داد که او را نپرستند. مُهم تربن دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان مَحض نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا 2:2). تنها خدا قادر بود اینچنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید. تنها خدا می توانست گناهان جهان را بر خود گرفته (دوم قرنتیان 21:5)، بمیرد، و با برخاستنش از مردگان پیروزی خود را بر گناه و مرگ اعلام نماید.
اینکه عیسی پسر خداست یعنی چه؟
عیسی مثل یک پدر و پسر انسانی، پسر خدا نیست. خدا ازدواج نکرد که پسر داشته باشد. خدا با مریم هم بستر نشد که با هم پسری را تولید کنند. عیسی پسر خداست یعنی خدا در جسم انسان خود را به ما نشان داد (یوحنا 1 : 1 ، 14 ). عیسی پسر خداست که در بدن مریم بوسیلة روح القدس قرار گرفت. لوقا 1 : 35 می گوید، “فرشته در جواب وی گفت روح القدس بر تو خواهد آمد و قوت جضرت اعلی بر تو سایه خواهد افکند. از آنجهه آن مولود مقدس پسر خدا خوانده خواهد شد.”
در ضمن محاکمه اش در مقابل رهبران یهودی، کاهن اعظم به عیسی گفت “ترا به خدای حی قسم می دهم ما را بگوی که تو مسیح پسر خدا هستی یا نه” (متی 26 : 63). عیسی بوی گفت “بله، تو گفتی و نیز شما را می گویم بعد از این پسر انسان را خواهید دید که بر دست راست قوت نشسته بر ابرهای آسمان میاید.” (متی 26 : 64). رهبران یهود عیسی را به کفر متهم کردند (متی 26 : 65 -66). بعد، در حضور پنطیوس پیلاطس “یهودیان بدو جواب دادند که ما شریعتی داریم و موافق شریعت ما واجب است که بمیرد زیرا خود را پسر خدا ساخته است.” (یوحنا 19 : 7 ). چرا ادعای او برای پسر خدا بودن کفر محسوب می شد و باید می مرد؟ رهبران یهود دقیقا معنی”پسر خدا” را می دانستند. پسر خدا بودن یعنی طبیعت خدا را داشتن. پسر خدا بودن یعنی “از خدا” بودن. ادعای داشتن طبیعت خدا یعنی ادعای خدا بودن، برای رهبران یهود کفر بود. بنابراین، بر اساس لاویان 24 : 15 مرگ او را خواستار بودند. عبرانیان 1: 3 این را واضح می گوید که پسر خدا “فروغ جلالش و خاتم جوهرش” می باشد.
مثال دیگر را در یوحنا 17 : 12 می بینیم یعنی جایی که یهودا “پسر هلاکت” خوانده می شود. یوحنا 6 : 71 به ما می گوید که یهودا پسر شمعون بود. پس منظور یوحنا از اینکه یهودا را “پسر هلاکت” معرفی کرده بود چه بود؟ لغت هلاکت یعنی ” خرابی، ویرانی، اصراف”. یهودا عملا پسر خرابی، ویرانی، و اصراف نبود، اما اینها علامت زندگی یهودا بود. یهودا تجسمی از هلاکت بود. به همین ترتیب، عیسی پسر خداست. پسر خدا خود خداست. عیسی خدای تجسم یافته است (یوحنا 1 : 1 ، 14).
اینکه عیسی پسر انسان است یعنی چه؟
عیسی بعنوان پسر انسان 88 بار در عهد جدید نام برده شده است. معنی اولیة “پسر انسان” اشاره به نبوت دانیال 7: 13-14 است که می گوید “در رویای شب نگرستیم و اینک مثل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قدیم الایام رسید و او را بحضور وی آوردند. و سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شد تا جمیع قومها و امتها و زبانها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بی زوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد.” عبارت “پسر انسان” یک لقب برای منجی و مسیح بود. عیسی کسیست که قدرت و جلال و پادشاهی به او داده شد. وقتی عیسی این عبارت را استفاده می کرد، نبوتهای دربارة پسر انسان را به خود مربوط می ساخت. یهودیان بطور بسیار نزدیک و دقیقی با این عبارت و معنی آن آشنایی داشتند. عیسی ادعا می کرد که مسیح است.
معنی دیگر عبارت “پسر انسان” این است که عیسی واقعا یک انسان بود. خدا حزقیال را 93 بار “پسر خاک” خطاب کرد. در اینکار خدا حزقیال را یک انسان می خواند. پسر یک انسان خاکی انسانی خاکیست. عیسی خدای کامل بود (یوحنا 1: 1)، اما او انسان هم بود (یوحنا 1: 14). 1 یوحنا 4: 2 به ما می گوید، “به این روح خدا را می شناسیم: هر روحیکه به عیسی مسیح مجسم شده اقرار نماید از خداست.” بله، عیسی پسر خدا بود – او در اصل خدا بود، عبارت “پسر انسان” به ما می گوید که عیسی هم مسیح و هم یک انسان کامل و واقعی است.
اینکه عیسی برۀ خداست یعنی چه؟
وقتی که عیسی در یوحنا ۱: ۲۹ و یوحنا ۳۶:۱، بره ی خداوند خوانده می شود، این واژه به او به عنوان قربانی کامل و نهایی برای گناه معطوف شده است. به منظور درک کردن اینکه مسیح که بود وچه کرد، ما باید از عهد عتیق آغازکنیم، که در بر دارنده ی نبوت ها در مورد آمدن مسیح به عنوان یک “قربانی گناه” است (اشعیا ۱۰:۵۳) .در حقیقت، کّل نظام قربانی کردن در عهد عتیق، به عنوان نمایانگری از آمدن عیسی مسیح توسط خداوند بنیان نهاده شد. مسیح قربانی بی عیبیست که خداوند برای کفّاره گناهان مردمانش فراهم می کرد(رومیان ۳:۸ ؛ عبرانیان ۱۰)
قربانی کردن بره ها نقش بسیار مهمی در زندگی دینی یهودیان و نظام قربانی سازی بازی می کرد. وقتی یحیی به عیسی مسیح به عنوان ” برۀ خدا که گناه جهان را بر می دارد” (یوحنا ۲۹:۱ ) اشاره کرد، یهودیانی که این را شنیدند، احتمالا فورا به فکر یکی از چندین قربانی مهم افتاده اند. چون عید فصح بسیار نزدیک بود، اولین فکر احتمالا درباره ی بره ی قربانی عید فصح بوده است. جشن عید فصح یکی از تعطیلات اصلی یهودیان و جشنی به یاد نجات بنی اسرائیل توسط خدا از اسارت در مصر بود. در واقع، ذبح کردن بره ی فصح و اعمال خون آن به چهارچوب خانه ها (خروج ۱۳:۱۲-۱۱ )، تصویری زیبا ازکارمسیح بر روی صلیب به کفاره ی گناهان است. انسان هایی که او برای آنها جان داد، توسط خون او تحت پوشش و حفاظت از فرشته (معنوی) مرگ قرار دارند.
از طریق مرگ او بر روی صلیب به عنوان قربانی کامل خدا برای گناه و قیام او پس از سه روز است که ما، اگر به او اعتقاد داریم، می توانیم زندگی ابدی داشته باشیم. این واقعیت که خود خدا قربانی فراهم کرده است که کفاره برای گناه ماست، بخشی از مژده با شکوه انجیل است که به وضوح در اول پطرس ۲۱:۱-۱۸ اعلام شده است: “زیرا میدانید از شیوۀ زندگی باطلی که از پدرانتان به ارث برده بودید، بازخرید شدهاید، نه به چیزهای فانی چون سیم و زر، بلکه به خون گرانبهای مسیح، آن برۀ بیعیب و بینقص که پیش از آفرینش جهان مقدّر گشت، امّا در این زمانهای آخر برای شما ظهور کرد. شما بهواسطۀ او به خدا ایمان آوردهاید، به خدایی که او را از مردگان برخیزانید و جلال بخشید، بدانسان که ایمان و امیدتان بر خداست “.
آیا عیسی برادر و خواهر داشت؟
به برادران عیسی در آیات متعددی از کتاب مقدس اشاره شده است. متی ۴۶:۱۲ ، لوقا ۱۹:۸ و مرقس ۳۱:۳ عنوان می کند که مادر و برادران عیسی آمدند تا او را ببیند. کتاب مقدس به ما می گوید که عیسی چهار برادر داشت: یعقوب، یوسف، شمعون , یهودا (متی ۵۵:۱۳ ).کتاب مقدس هم چنین به ما می گوید که عیسی خواهر داشت، اما نام و تعداد آنها را ذکر نمیکند (متی۵۶:۱۳ ).در یوحنا ۱۰:۷-۱، برادران او به جشن عید رفتند در حالی که عیسی نرفت. در اعمال رسولان ۱۴:۱ ، برادران و مادر او در حال دعا با شاگردان توصیف شده اند. غلاطیان ۱۹:۱ اشاره می کند که یعقوب برادر عیسی بود.طبیعی ترین نتیجه این نقل قولها این است که تفسیر کنیم.عیسی برادران و خواهران ناتنی داشت، که فرزندان یوسف و مریم بودند. این آموزه ی روشن و بدون ابهام کلام خدا است.
اتحاد هیپواستاتیک چیست؟ چگونه عیسی می تواند هم زمان هم خدا و هم انسان باشد؟
اتحاد هیپواستاتیک عبارت است از توضیح اینکه چگونه خدای پسر، عیسی مسیح ، طبیعت انسانی به خود گرفت ، با این وجود هم چنان خدای کامل ماند. عیسی مسیح همیشه خدا بوده است (یوحنا ۵۸:۸، ۳۰:۱۰) اما از لحاظ جسمانی، صورت انسانی یافت( یوحنا ۱۴:۱ ).جمع شدن ذات انسانی و ذات الهی، عیسی مسیح است، خدا انسان . این اتحادیه هیپواستاتیک است، عیسی مسیح، به عنوان یک شخص ، به طور کامل خدا و به طور کامل انسان است.
دو ذات مسیح، انسانی و الهی، جدایی ناپذیر هستند. عیسی برای همیشه خدا انسان، به طور کامل خدا و به طور کامل انسان، دو ذات مجزا در یک نفر خواهد بود. انسانیت و الوهیت عیسی به هم آمیخته نیستند، بلکه بدون از دست دادن هویت مستقل، متحد اند. عیسی گاهی با محدودیتهای بشری عمل کرد (یوحنا ۶:۴ ، ۲۸:۱۹ ) و و گاهی دیگر با قدرت خدا یی اش (یوحنا ۴۳:۱۱ ؛ متی ۱۴: ۲۱ -۱۸). در هر دو حال، اعمال او توسط یک نفر، عیسی مسیح انجام پذیرفت. عیسی مسیح دارای دو طبیعت، ولی یک شخصیت بود.
عیسی پسر خدا است یعنی او توسط قدرت روح القدس جسم یافت (لوقا ۳۵:۱) اما این بدان معنا نیست که عیسی قبل از آن وجود نداشت. عیسی همواره وجود داشته است (یوحنا ۵۸:۸ ،۳۰:۱۰) وقتی که عیسی جسم یافت، اوبه یک انسان در حالی که خدا هم بود تبدیل شد(یوحنا ۱:۱، ۱۴)
عیسی هم خدا وهم انسان است. عیسی همواره خدا بوده است، اما او تا زمانی که در مریم جسم نیافته بود به یک انسان تبدیل نشد. عیسی به منظورهمدردی با ما در رنجهای مان به انسان تبدیل شد(عبرانیان ۱۷:۲)، و مهم تر از آن، به این علت که بتواند با جان دادن بر روی صلیب جریمه گناهان ما را بپردازد (فیلیپیان۱۱:۲-۵ ) .به طور خلاصه، اتحاد هیپواستاتیک می آموزد که عیسی به طور کامل انسان و به طور کامل خداست، که در آن هیچ اختلاط و یا کمرنگ شدن هیچ کدام از دو ذات وجود ندارد، و این که او برای همیشه یک فرد واحد است.
منبع: gotquestions