
کودکان و ملکوت خدا
جولای 17, 2020
دعای روزانه
جولای 18, 2020مفهوم واژه های مهم کتاب مقدسی
توبه یعنی چه؟
توبه نه تنها به معنی احساس تاسف شخص از مبادرت به گناه است بلکه به معنی بازگشت و ترک آن گناه نیز هست. اعتراف به گناهان کافی نیست؛ ما باید از مبادرت به گناه نیز دست بکشیم. وقتی یک شخص حقیقتا توبه میکند، اعمال، افکار و تمایلات او نیز تغییر میکند. اگر شخصی بگوید، ”من توبه کرده ام“، اما هیچ چیز مشهودی برای اثبات این مدعا در زندگی او دیده نشود، آنوقت ”توبه“ او کاذب و دروغین بوده است.
توبه گامی اساسی در کسب نجات است. بدون توبه، نجات غیر ممکن است (متی ۵: ۳-۴؛ مرقس ۱: ۴، ۱۵؛ اعمال ۲: ۳۷-۳۸؛ دوم پطرس ۳: ۹).
ایمان یعنی چه؟
واژه ”ایمان“ در کتاب مقدّس به مفهوم ایمان به خداوند است؛ هر چند در عهد جدید به مفهوم ایمان به مسیح نیز میباشد. ایمان همچنین اعتقاد راسخ به درستی تعالیم مسیح و اعتقاد به این حقیقت است که ما توسط مرگ مسیح نجات یافتهایم.
ایمان صرفا یک تفکر استوار و نیرومند نیست. این توکل کامل به خداوند است. این خود را وابسته به خدا دانستن است. برای مثال، فرض کنید ما به پلی میرسیم و شخصی به ما میگوید از روی پل عبور کنیم، ما به محکم بودن یا نبودن این پل مطمئن نیستیم ، اما اگر برای عبور از پل دچار ترس شویم، این نشان میدهد که ما فاقد ایمان به آن شخص هستیم. ایمان یعنی عبور نمودن از روی پل.
ما بواسطه ایمان نجات یافتهایم (افسسیان ۲: ۸). ما از طریق ایمان صاحب تمامی برکات روحانی شدهایم. لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است (عبرانیان ۱۱: ۶). و هر چه از ایمان نیست گناه است (رومیان ۱۴: ۲۳)
ایمان ما بی نهایت برای خداوند مهم است. داشتن ایمان به مفهوم این است که ما تکیه خود را نه بر خودمان بلکه بر خداوند قرار دادهایم. ایمان ما از نظر خداوند به عنوان عدالت و پارسایی ما بشمار میآید (پیدایش ۱۵: ۶ مشاهده شود). خداوند بیشتر از اعمال نیکوی ما، از ما میخواهد تا فروتنانه به او وابسته باشیم.
هر چند وقتی ما چنین ایمانی داشته باشیم طبیعتا اعمال نیکو نیز به دنبال آن خواهد آمد (افسسیان ۲: ۱۰). رؤیت اعمال نیکوی ما نشان از حقیقی بودن ایمان ما دارد. اگر ایمان ما سبب سوق دادن ما بسوی محبت و اطاعت از خداوند و انجام اعمال محبت آمیز نشود، آنوقت ایمان ما دروغین و باطل و یک ایمان مُرده است. یک چنین ”ایمانی“ سبب نجات ما نمیشود (متی ۷: ۲۱؛ غلاطیان ۵: ۶؛ یعقوب ۲: ۱۴-۱۷، ۲۳-۲۴).
اسرائیل (یعقوب) به چه مفهومی است؟
اسرائیل عهد قدیم همانا قوم یهود است یعنی تمامی آنانی که از نسل ابراهیم بودند. واژه ”اسرائیل“ در عهد جدید نیز میتواند اشاره به آنانی باشد که فرزندان روحانی و حقیقی ابراهیم از طریق ایمان به مسیح هستند (غلاطیان ۶: ۱۶)
در عهد قدیم از طرف خداوند به یعقوب که نوه ابراهیم بود نام اسرائیل عطا شد (پیدایش ۳۲: ۲۸؛ ۳۵: ۱۰). یعقوب دوازده پسر داشت که از ایشان دوازده طایفه اسرائیل پدید آمدند (پیدایش ۳۵: ۲۳-۲۶). نام اسرائیل در عهد قدیم اغلب اشاره به یعقوب دارد.
اسرائیل بعد از مرگ سلیمان به دو پادشاهی تقسیم شد، پادشاهی جنوبی که یهودا نامیده میشد و پادشاهی شمالی که اسرائیل نامیده میشد (اول پادشاهان ۱۲: ۱-۲۴). بدینسان نه همیشه بلکه اغلب اوقات نام اسرائیل در اواخر کتاب عهد قدیم اشاره به پادشاهی شمالی دارد.
امروزه اسرائیل نام ملتی در خاورمیانه است که در کرانه شرقی دریای مدیترانه واقع شده است. کشور کنونی اسرائیل در سال ۱۹۴۷ توسط یهودیان و در همان بخش از سرزمینی تاسیس شد که خداوند وعده آنرا به نسل ابراهیم داده بود (پیدایش ۱۲: ۴-۷؛ ۱۵: ۱۸-۲۱). اورشلیم هنوز از شهرهای اصلی کشور اسرائیل است، که پایتخت قوم یهود در دوران کتاب مقدّس بود.
اُمَّتها کیستند؟
در کتاب مقدّس تمامی غیر یهودیان (غیر اسرائیلیها)، ”اُمَّتها“ نامیده شدهاند. یهودیان اُمَّتها را حقیر میشمردند، زیرا در دوران کتاب مقدّس اغلب غیر یهودیان به خدای حقیقی یعنی به خدای اسرائیل ایمان نداشتند. آنها به خدایان دروغین اعتقاد داشته و بتها را پرستش میکردند. یهودیان اُمَّتها را نجس میدانستند.
اما خدا از ابتدا این چنین تدبیر کرده بود که یهودیان وسیلهای برای برکت کل جهان شوند (پیدایش ۱۲: ۲-۳). خداوند پسر خود مسیح را فرستاد که نه تنها یهودیان بلکه غیر یهودیان را نیز نجات دهد. در واقع پولس رسول برگزیده شد تا رسول خاص اُمَّتها باشد و ایشان را بسوی انجیل مسیح رهنمون سازد (اعمال ۹: ۱۵؛ ۲۲: ۲۱؛ غلاطیان ۲: ۹).
انجیل یعنی چه؟
واژه ”انجیل“ در عهد جدید به معنی خبر خوش ظهور عیسی مسیح است؛ این خبر خوش شامل زندگی، مرگ و قیام او میشود. انجیل در واقع این خبر خوش است که عیسی نجات دهنده جهان است و به جهان آمده است تا گناهکاران را نجات دهد. انجیل این خبر خوش است که در عیسی مسیح، فرا رسیدن ملکوت خدا نزدیک شده است (مرقس ۱: ۱۴-۱۵ مشاهده شود). انجیل این خبر خوش است که تنها کاری که هر شخص برای نجات یافتن خود باید انجام دهد، ایمان آوردن به عیسی است.
عید پِسَح چیست؟
عید پِسَح هر ساله به یادگاری رهایی یهودیان (اسرائیلیها) از اسارت در مصر جشن گرفته میشد. این عید برای مدت یک هفته بطول میکشید و اسرائیلیها در طی آن فقط باید نان فطیر میخوردند. از اینرو عید پِسَح، عید فطیر نیز نامیده میشد. بره پِسَح باید در اولین روز عید قربانی میشد و خوراک پِسَح خورده میشد (خروج ۱۲: ۱۴-۱۷؛ لاویان ۲۳: ۴-۸).
واژه ”پِسَح“ به معنی ”گذر کردن“ است. در آخرین شبی که اسرائیلیها در مصر بودند، خداوند بر آن شد تا تمامی نخست زادگان موجودات زنده در مصر را به هلاکت برساند، زیرا فرعون حکمران مصریها از آزاد ساختن اسرائیلیها برای ترک مصر امتناع کرده بود. اما خداوند اول به اسرائیلیها فرمان داد تا برهای را قربانی کرده و مقداری از خون آنرا بر چهار چوب درب منازل خود بمالند. و زمانی که فرشته هلاک کننده بیاید و خون را ببیند، خواهد دانست که نباید نخست زادگان این خانهها را هلاک سازد (خروج ۱۲: ۱-۱۴، ۲۱-۳۰؛ عبرانیان ۱۱: ۲۸)
به همین شکل مسیح نیز همانند یک بره پِسَح است (اول قرنتیان ۵: ۷). از طریق خون مسیح یعنی مرگ وی بر صلیب ما از اسارت گناه و مرگ آزاد شدهایم. از اینرو کاملا بجا بود که خود مسیح درست در هنگام عید پِسَح قربانی شود (مرقس ۱۴: ۱، ۱۲).
مسیحیان عید پِسَح یهودیان را جشن نمیگیرند یعنی مراسم نان فطیر را برگزار نمیکنند. اما مسیحیان در عوض آن، مرگ و رستاخیز مسیح را جشن میگیرند. روز مرگ او به نام جمعةالصلیب و روز رستاخیز وی از مردگان به نام عید پاک، جشن گرفته میشود.
تعمید چیست؟
در عهد عتیق، تعمید به منزله غسل طهارت بود (خروج ۳۰: ۱۷-۲۱؛ لاویان ۱۱: ۲۵). یحیای تعمید دهنده مردم را دعوت میکرد تا به منظور توبه یعنی طهارت دل، غسل تعمید بگیرند و برای ظهور مسیح آماده شوند (رجوع شود به مرقس ۱: ۴ و تفسیر آن). عیسی ایمانداران را به روحالقدس و آتش تعمید داد (متی ۳: ۱۱؛ مرقس ۱: ۸ و تفسیر آن مشاهده شود)
در عهد جدید، تعمید با آب (با ریختن یا پاشیدن آب، یا غوطه ور کردن در آن)، و در نام پدر و پسر و روحالقدس انجام میشود. تعمید نشانهای است از توبه ایماندار، آمرزش گناهان او، و پاک شدنش از گناه (اعمال ۲: ۳۸). در ضمن، تعمید نشانهای است از اتحاد ایماندار با مسیح (غلاطیان ۳: ۲۶-۲۷). وقتی ایماندار تعمید میگیرد، در مرگ مسیح شریک میشود. او نسبت به گناه و طبیعت قدیمی و گناه آلود خود میمیرد. در همان زمان، او با قیام عیسی شریک و سهیم میگردد. از طریق ایمان، او زندگی روحانی جدیدی دریافت میکند (رومیان ۶: ۳-۸ و تفسیر آن مشاهده شود). و سرانجام، تعمید نشانه این است که ما عضو بدن مسیح گشتهایم (رجوع شود به اول قرنتیان ۱۲: ۱۳ و تفسیر آن). به طور خلاصه، تعمید نشانه این است که ما نجات را دریافت داشتهایم. تمام این برکات تعمید را به واسطه ایمان به مسیح دریافت میداریم.
اما بسیاری از مسیحیان، تعمید را چیزی فراتر از نشانه دریافت برکات روحانی میدانند. این دسته از مسیحیان معتقدند که تعمید خودش وسیلهای است برای دریافت این برکات. به عقیده ایشان، تعمید وسیلهای است که خدا توسط آن، طبیعت گناه آلود ما را از میان میبرد و به ما زندگی نوین روحانی میبخشد. اما همه مسیحیان تصدیق میکنند که آیین تعمید به تنهایی کاری انجام نمیدهد؛ برای دریافت برکات تعمید، ضروری است که به مسیح ایمانی راستین داشته باشیم. به منظور بحث بیشتر در این خصوص، به مقاله عمومی: ”تعمید آب“ مراجعه بفرمایید.
برای دریافت نجات، تعمید از ضروریات نیست (لوقا ۲۳: ۳۹-۴۳). نجات فقط از طریق ایمان حاصل میشود. اما اگر کسی از تعمید گرفتن سر باز زند، نشان میدهد که ایمانش راستین نیست. عهد جدید ایمانداران را حکم میفرماید که تعمید بیابند. اگر آن را رد کنیم، از مسیح سر پیچی کردهایم. آنانی که عمدا در حالت نافرمانی از مسیح باقی میمانند، ایمانی راستین ندارند. بنابراین، ضروری است که همه مسیحیان در اولین فرصت مناسب، تعمید یابند.
حیات ابدی یعنی چه؟
حیات ابدی یک حیات روحانی و بدون پایان است. به محض اینکه شخص به عیسی ایمان آورده و تولد تاز مییابد حیات ابدی نیز آغاز میشود (یوحنا ۳: ۳، ۵). حیات ابدی یک مشارکت ابدی با خداوند است. پس از ایمان آوردن ما، این مشارکت در این دنیا شروع و پس از مرگ جسمانی همچنان در آسمان ادامه مییابد. از اینرو ایماندارن به مسیح نباید ترسی از مرگ داشته باشند، زیرا ایمانداران حقیقتاً نمیمیرند. روح آنها تا ابد حیات دارد (یوحنا ۱۱: ۲۵-۲۶). نه فقط این، بلکه ایمانداران در آسمان نیز صاحب بدن روحانی خواهند شد.
حیات ابدی بخش اصلی نجات ما را تشکیل میدهد. حیات ابدی فقط زیستن بی پایان نیست؛ بلکه این یک زندگی پر از شور و نشاط در حضور خداوند است که تا ابد ادامه مییابد.
عهد قدیم در موارد بسیار اندکی به زندگی پس از مرگ پرداخته است. گرچه برخی از متون موجود در کتاب عهد قدیم میگوید که افراد خدا شناس در دنیای پس از مرگ پاداش خواهند گرفت، اما تمرکز اغلب نویسندگان عهد قدیم در اصل بر زندگی در این دنیا قرار دارد، بر یک زندگی که در گور به پایان میرسد. تعلیمات عمده درباره حیات ابدی و رستاخیز جسمانی بیشتر در عهد جدید مورد بررسی قرار گرفته است.
خداوند به چه معناست؟
در عهد قدیم دو واژه اصلی عبری برای نام خدا وجود دارد: یکی ”الوهیم“ است که در ترجمههای فارسی به ”خدا“ ترجمه شده، و دیگری ”یهوه“ است که در ترجمههای فارسی هم به یهوه و هم به ”خداوند“ ترجمه شده است. در واقع دو نام برای همان خدا وجود دارد. اغلب این نامها مانند ”یهوه خدا“ یا ”خداوند خدا“ با هم ترکیب شدهاند (پیدایش ۲: ۴-۵).
“الوهیم“ یک نام معمول برای خداوند است. نام ”یهوه“ اهمیت خاصی برای یهودیان دارد. یهوه در عبرانی به معنای ”او هست“ میباشد. وقتی خداوند در مورد خودش سخن میگوید، او خودش را ”من هستم“ مینامد؛ وقتی یهودیان درباره خدا سخن میگویند، وی را ”او هست“ مینامند. یهوه برای یهودیان نام شخصی خداوند است. این حاکی از این امر است که او خدای عهد ایشان و آنها نیز قوم عهد او هستند. تمامی این مفاهیم در بطن نام یهوه یا خداوند قرار دارند.
واژه ”خداوندا“ بطور معمول در عهد قدیم بکار برده نشده است. اما در هنگام استفاده به مفهوم حکمران، ارباب، یا قاضی و داور است.
در عهد جدید که به زبان یونانی نوشته شده است، نام عبری یهوه رؤیت نمیشود. و از اصطلاح ”خداوند“ هم برای خدا و هم برای مسیح استفاده شده است.
در مسیح بودن یعنی چه؟
عبارت ”در مسیح“ عبارتی است که پولس رسول بارها و بارها به کار گرفته است. ”در مسیح“ بودن در وهله اول به معنی ایمان داشتن ما به او است. سپس با داشتن ایمان حقیقی به مسیح، با او متحد میشویو، یعنی با او مشارکت پیدا میکنیم، او را میشناسیم، از او اطاعت میکنیم و از او برکت مییابیم. ما تنها در مسیح است که از تمامی برکات روحانی بهرهمند میشویم (افسسیان ۱: ۳ مشاهده شود). هنگامی که ما در مسیح هستیم، خلقت تازه میشویم و حیات تازه مییابیم (دوم قرنتیان ۵: ۱۷ مشاهده شود).
روح القدس کیست؟
روحالقدس خود خداوند است. خدا روح است (یوحنا ۴: ۲۴). روحالقدس یکی از سه شکل یا حالت وجودیت خداوند است. خدای پدر، پسر (عیسی) و روحالقدس: او یک خدای واحد در سه شخصیت است.
روحالقدس در درون ایمانداران زندگی میکند (یوحنا ۱۴: ۱۷؛ اول قرنتیان ۳: ۱۶؛ ۶: ۱۹؛ افسسیان ۲: ۲۲). روحالقدس تعلیم دهنده ایمانداران است (یوحنا ۱۴: ۲۶). او به مسیح شهادت میدهد (یوحنا ۱۵: ۲۶). روحالقدس الهام بخش و هدایت کننده نویسندگان کتاب مقدّس بوده است (اعمال ۱: ۱۶؛ دوم پطرس ۱: ۲۱). داشتن روحالقدس در اصل مثل داشتن مسیح است، در واقع وقتی ما مسیح را میپذیریم روحالقدس را دریافت میکنیم (رومیان ۸: ۹-۲۱). از آنجاییکه عیسی و خداوند یکی هستند (یوحنا ۱۰: ۳۰)، روحالقدس روح مسیح نیز هست.
روحالقدس به ایمانداران قدرت زیادی میبخشد (اعمال ۱: ۸؛ ۲: ۱-۴). روحالقدس عطایای خاصی برای خدمت ارائه میدهد (اول قرنتیان ۱۲: ۷-۱۱). اما مهمتر از همه اینکه روحالقدس به ما کمک میکند تا مقدّس زندگی کنیم و در ما نُه ثمر از ثمرات روح را پدید میآورد (غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳). ما بدون کمک روحالقدس حتی برای یک دقیقه هم نمیتوانیم زندگی مسیحی داشته باشیم.
روحالقدس پس از رستاخیز مسیح از مردگان، شروع به سکونت دائمی در درون ایمانداران نمود. گرچه روحالقدس در دوران عهد قدیم نیز فعال بود و افراد معینی را برای خدمات گوناگون و متنوع تجهیز میکرد (خروج ۳۱: ۲-۳؛ اعداد ۱۱: ۱۶-۱۷؛ داوران ۳: ۹-۱۰؛ ۶: ۳۴؛ ۱۱: ۲۹؛ اول سموئیل ۱۶: ۱۳)؛ اما آنطور که در مورد مسیحیان صادق است، در کل سکونت روحالقدس در عهد قدیم به شکلی دائمی نبود، و فقط شامل حال تعداد اندکی از خادمین خاص خداوند بود.
شام خداوند (عشاء ربانی) چیست؟
عیسی و شاگردانش، یک روز پیش از مرگ عیسی، نخستین عشاء ربانی (شام خداوند) را با یکدیگر خوردند (مرقس ۱۴: ۲۲-۲۴ مشاهده شود). عیسی خود به مسیحیان حکم کرد که شام خداوند را به یادگاری مرگ وی بجا آورند (اول قرنتیان ۱۱: ۲۳-۲۶ آن مشاهده شود).
در طی شام خداوند، مسیحیان نان و عصاره انگور (شراب) میخورند. هنگامی که ایمانداران گرد هم میآیند تا مرگ خداوند را به یاد آورند، نان به شکلی معرف بدن پاره شده مسیح است، و عصاره انگور معرف خون ریخته شده وی میباشد. عیسی در مورد نان فرمود؛ ”بگیرید بخورید که این جسد من است“ (مرقس ۱۴: ۲۲). توسط خون عیسی، عهد و میثاقی جدید بین خدا و انسان منعقد شد.
هنگامی که ما در شام خداوند شرکت میجوییم به طریقی در مرگ و حیات قیام او شریک میشویم. هنگامی که نان را میخوریم و عصاره انگور را مینوشیم، به طریقی منحصر به فرد، توسط ایمان، با مسیح متحد میشویم. بسیاری از مسیحیان بر این اعتقادند که هنگامی که ما در نان و عصاره انگور شریک میشویم، از برکاتی که از مرگ و قیام مسیح ناشی میگردند، به شکلی تازه برخوردار میشویم، یعنی بار دیگر آمرزش گناهان، پاک شدن از آنها، و حیات نوین را تجربه میکنیم.
تنها ایمانداران میتوانند در شام خداوند شرکت کنند. پیش از خوردن نان و عصاره انگور، شخص ایماندار باید از تمامی گناهانی که از آنها آگاه است، توبه کند و در اطاعت از عیسی زندگی کند. در واقع، پیش از شرکت در شام خداوند، هر ایماندار باید با جدیت خویشتن را تفتیش کند (به اول قرنتیان ۱۱: ۲۷-۲۹ مراجعه کنید)
شریعت چیست؟
وقتی از واژه ”شریعت“ در کتاب مقدّس استفاده میشود معمولا اشاره به شریعت یهود دارد.
بخش اصلی شریعت یهود بر اساس ده فرمان قرار گرفته است که خداوند آنها را بر روی دو لوح سنگی به نگارش در آورده و سپس به موسی سپرد تا به یهودیان بدهد (خروج ۲۰: ۱-۱۷؛ ۳۱: ۱۸). خداوند به انضمام ده فرمان، احکام بسیار دیگری را برای قوم یهود به موسی سپرد، این احکام در کتابهای خروج، لاویان، اعداد و تثنیه به نگارش در آمده است. تمامی این احکام در مجموع، شریعت نامیده میشوند. گاهی اوقات پنج کتاب اول عهد قدیم نیز شریعت یا شریعت موسی خوانده میشود.
یهودیان معتقد هستند در صورتیکه آنها این احکام و فرامین را کاملا به انجام برسانند، بدین وسیله صاحب نجات خواهند شد. گرچه عهد جدید تعلیم میدهد و تجربه انسانی نیز این امر را تایید میکند که هیچ انسانی قادر نیست که در تمام مدت از شریعت بطور کامل اطاعت کرده و یا آنرا به انجام برساند (غلاطیان ۳: ۱۰-۱۱؛ یعقوب ۲: ۱۰). بدینسان هیچکس نمیتواند بوسیله شریعت عادل شمرده شود و یا نجات را حاصل کند (غلاطیان ۲: ۱۵-۱۶). شریعت نه تنها سبب نجات انسان نمیشود؛ بلکه انسان را نیز محکوم میکند.
شیطان کیست؟
شیطان سرکرده جمیع ارواح شریر و دشمن اصلی خدا و انسان است. شیطان یک فرشته سقوط کرده است؛ گناه اصلی وی تکبر است. او تلاش نمود تا خود را شبیه خداوند سازد، اما خداوند او را از آسمان رانده و سرنگون ساخت (اشعیا ۱۴: ۱۲-۱۵؛ اول تیموتائوس ۳: ۶)
کار اصلی شیطان، سوق دادن انسان به انجام گناه یعنی به عدم اطاعت از خداوند است. او این کار را بطور عمده با فریب انسان و با تحریک امیال شریرانه وی و با تضعیف ایمان او به انجام میرساند.
شیطان دارای اسامی متعددی در کتاب مقدّس است. او در ابتدا به عنوان یک مار پدیدار میشود (پیدایش ۳: ۱). او ابلیس (مکاشفه ۱۲: ۹) و مدعی برادران ما نیز نامیده شده است (مکاشفه ۱۲: ۱۰)؛ او دشمن و شیر غُران نیز خوانده شده است (اول پطرس ۵: ۸). از او به عنوان بعلزبول (مرقس ۳: ۲۲)، تجربه کننده (متی ۴: ۳)، رئیس دروغگویان (یوحنا ۸: ۴۴)، و رئیس این جهان نام برده شده است (یوحنا ۱۲: ۳۱)
گرچه شیطان بسیار قدرتمند است، اما به هر حال در تحت سلطه خداوند قرار دارد. محدوده عمل او تا آنجایی است که خداوند به او اجازه داده است (ایوب ۱: ۱۲؛ ۲: ۶؛ لوقا ۲۲: ۳۱).
ما بواسطه کمک روحالقدس میتوانیم بر شیطان غالب شویم. اگر ما در مقابل وی بایستیم، او خواهد گریخت (یعقوب ۴: ۷). او قبلا بواسطه مرگ عیسی بر روی صلیب، شکست خورده است (عبرانیان ۲: ۱۴-۱۵)، اما او هنوز هم در این دنیا به اندازه کافی از قدرت برخوردار است. هر چند هنگامی که مسیح در پایان این دنیا دوباره باز گردد، شیطان کاملا شکست خورده و تا ابد به دریاچه آتش افکنده خواهد شد (مکاشفه ۲۰: ۷-۱۰).
صلیب چیست؟
در عهد جدید، واژه صلیب به معنی تیری چوبی است که قطعه چوب کوچکتری به شکل افقی بر آن قرار میگیرد. در دوران امپراطوری روم، صلیب برای اعدام جنایتکاران به کار گرفته میشد. شخص مجرم با ریسمان یا توسط میخهایی که به دستها و پایهای او زده میشد، از صلیب آویزان میگشت. اغلب دو یا سه روز طول میکشید تا مجرم جان بدهد. برای تسریع مرگ مجرم، اغلب ساق پایهای وی را می شکستند.
عیسی نیز توسط رومیها به اعدام توسط صلیب محکوم شد. بنابراین، صلیب برای همه مسیحیان علامت مرگ عیسی و قربانی گناهان انسان محسوب میشود. عیسی با مرگ خود بر روی صلیب، به جای ما مجازات مرگ را که نتیجه گناه بود متحمل شد (به مرقس ۱۰: ۴۵ مراجعه کنید).
صلیب همچنین علامت رنجی است که هر مسیحی باید آماده باشد تا بخاطر مسیح تحمل کند (به مرقس ۸: ۳۴ مراجعه کنید). صلیب نشانه مرگ نفس کهنه ما نیز هست (به رومیان ۶: ۶، غلاطیان ۲: ۲۰، ۵: ۲۴، ۶: ۱۴ مراجعه کنید). صلیب همچنین نشانهای از جلال مسیحی است، زیرا اگر با مسیح رنج بکشیم، با او نیز جلال خواهیم یافت (رومیان ۸: ۱۷).
صهیون چیست؟ آیا مکانی است؟
صهیون نام متعارف اورشلیم و بویژه در بر گیرنده خیمه مقدّس خداوند در اورشلیم است. خیمه مقدّس یا معبد در اورشلیم و در یک منطقه مرتفع واقع شده بود که به کوه معبد نیز معروف بود. به این کوه اغلب به عنوان ”کوه صهیون“ اشاره شده است.
صهیون (اورشلیم) در عهد قدیم از اهمیت بسزایی برخوردار بود زیرا مکانی بود که خداوند جهت سکونت نام خود برگزیده بود (تثنیه ۱۲: ۵)؛ معبد اورشلیم نمادی از محل سکونت زمینی خداوند و مرکز حاکمیت وی بر زمین بود.
گرچه باید بخاطر داشته باشیم که اورشلیم و معبد آن فقط نماد محل سکونت خداوند بود؛ و محل سکونت واقعی خداوند در آسمان است.
عبرانی یعنی چه؟
واژه ”عبرانی“ اغلب در کتاب مقدّس به عنوان نام دیگری برای نامیدن یهود یا اسرائیلی مورد استفاده قرار گرفته است. واژه ”عبرانی“ از نام عابر که از اجداد ابراهیم محسوب میشود استخراج شده است (پیدایش ۱۰: ۲۱؛ ۱۱: ۱۴-۱۷) عبرانی همچنین نام “زبان” مورد استفاده یهودیان است؛ کتاب عهد قدیم در اصل به زبان عبرانی نوشته شده است.
عهد یعنی چه؟
عهد توافق منعقد شده مابین دو نفر یا دو گروه است. خداوند در دوران عهد قدیم با یهودیان عهدی برقرار ساخت. او وعده داد که ایشان را برکت دهد (پیدایش ۱۵: ۱۸؛ خروج ۱۹: ۵-۶؛ لاویان ۲۶: ۳: ۱۳). اما یهودیان نیز از طرف دیگر باید از شریعت خداوند اطاعت میکردند.
یهودیان شریعت خداوند را در عهد قدیم به درستی رعایت نکردند. آنها سهم خود در عهد را به انجام نرساندند. از اینرو خداوند برکاتی را که به ایشان وعده داده بود از آنها دریغ کرد. اما خداوند به رحمت عظیم خود عهد جدیدی با انسان فراهم ساخت. او وعده نجات ابدی به جمیع آنانی داد که به پسر او مسیح ایمان بیاورند. او روح خود را بر ایمانداران فرو ریخت، در نتیجه ایشان قادر به اطاعت از شریعت خداوند شدند. و خداوند بدین وسیله شریعت خود را بر قلب ایشان نوشت. این عهد جدید در ارمیا ۳۱: ۳۱-۳۴؛ و عبرانیان ۸: ۶-۱۳ به توصیف در آمده است.
در عهد قدیم هر عهدی با ریختن خون رسمیت یافته و به تصویب میرسید. یک حیوان قربانی شده و دو طرف عهد از میان لاشه قطعه قطعه شده حیوان عبور میکردند. آنها بدین وسیله با چنین کاری اعلام میکردند: ”همین بلایی که سر این حیوان آمد بر سر هر کسی بیاید که این عهد را بشکند“ (پیدایش ۱۵: ۱۷-۱۸؛ ارمیا ۳۴: ۱۸-۲۰). خون ریخته شده حیوان خون عهد نامیده میشد (خروج ۲۴: ۵-۸)
به همین منوال خون ریخته شده عیسی نیز خون عهد مابین خدا و انسان شد (مرقس ۱۴: ۲۴؛ اول قرنتیان ۱۱: ۲۵). خداوند موافقت کرد که مجازات گناهان ما را بر پسر خود عیسی قرار دهد. سهم خداوند در این عهد، قربانی کردن پسرش بود. و سهم ما در این عهد این است که به مسیح ایمان آورده و از او پیروی کنیم. و این عهد مابین ما و خدا بواسطه خون عیسی برقرار و تصویب شده است.
فدیه یعنی چه؟
فدیه به معنای مالکیت مجدد چیزی با پرداخت بهای آن است. این میتواند به مفهوم ابتیاع و خرید برخی از چیزهایی نیز باشد که قبلا فروخته شده است. مثلا در مورد یک برده، این میتواند به مفهوم خرید آزادی از دست داده او باشد. اما فدیه در عهد جدید به مفهوم ”خرید“ رهایی ما از تاوان گناه که با پرداخت خون بها یا تقدیم یک قربانی میسر میشود. مسیح به عنوان خون بها و یا قربانی، خودش را برای ما فدا کرد (مرقس ۱۰: ۴۵). خون خود مسیح بهای رهایی و نجات ما بود. پولس مینویسد: که در وی (مسیح) به سبب خون او فدیه . . . یافتهایم (افسسیان ۱: ۷).
فدیه یکی از جنبههای نجات ماست. واژه ”فدیه“ و ”نجات“ در برخی از آیات عهد جدید میتواند تقریبا بجای یکدیگر بکار برده شود.
فدیه در عهد قدیم نیز دارای همان مفهوم اصلی است: کسب مجدد چیزی با پرداخت بهای آن. اما واژه ”فدیه“ همچنین بطور عام و معمول صرفا به معنی ”رهایی“ بکار برده شده است. شایع ترین موارد استفاده ار واژه فدیه در عهد قدیم به عنوان فعل ”فدیه شدن“ بوده است. در ابتدای به ساکن اول باید ”فدیه شد“، آنوقت میتواند ”رهایی“ و ”نجات“ حاصل شود؛ فدیه میتواند به مفهوم ”کسب چیزی با پرداخت بهایی“ نیز باشد؛ خود متن مندرج در کتاب عهد قدیم این امر را کاملا روشن میسازد که واژه فدیه در متن بکار رفته شامل چه مفهومی میشود.
فیض چیست؟
فیض محبت و رحمت خداوند نسبت به انسان است. خداوند به رایگان فیض خود را به انسانها میبخشد. انسانها سزاوار دریافت محبت و رحمت خداوند نیستند، زیرا گناهکار هستند. حتی با وجود اینکه انسان سزاوار محبت خداوند نیست، اما خداوند هنوز هم انسان را محبت میکند. حتی در هنگامی که ما گناهکار و دشمن خدا بودیم، او پسر یگانه خود عیسی مسیح را برای نجات ما فرستاد (رومیان ۵: ۸)
هر برکتی که خداوند به نوع بشر میدهد هدیهای از فیض خداوند است. او به فیض خود ابراهیم را فرا خواند. او به فیض خود اسرائیلیها را از مصر رهایی داده و آنها را به ”سرزمین موعود“ آورد. او به فیض خود عهدی را با آنها برقرار ساخته و شریعت خود را به ایشان عطا کرد. و او به فیض خود پسر یگانه خویش را به این جهان فرستاد تا نجات دهنده هم یهودیان و هم غیر یهودیان باشد.
بخاطر فیض خداوند است که ما نجات را دریافت میکنیم (افسسیان ۲: ۸؛ تیطس ۲: ۱۱). بواسطه فیض خداست که ما به زندگی مسیحی خود ادامه میدهیم. محض فیض است که خداوند روحالقدس خود را فرستاد تا ما را مقدّس بسازد. محض فیض است که ایمانداران به مسیح تا ابد با خدا زندگی خواهند کرد. مسیحیان باید زندگی خود را هر روزه در ستایش جلال فیض او بگذرانند (افسسیان ۱: ۶).
قیام یا رستاخیز یعنی چه؟
قیام به معنی بازگشت به زندگی، پس از مردن است. عیسی این قدرت را داشت که مردگان را زنده کند (یوحنا ۵: ۲۴-۲۵). وی پسر زن نائینی را زنده کرد (لوقا ۷: ۱۱-۱۷). وی ایلعازر را که چهار روز از مرگش میگذشت، زنده کرد (یوحنا ۱۱: ۳۸-۴۴). او خود بر مرگ غالب گشت و زنده شد. بنابراین، توسط قدرت او، دیگران نیز بر مرگ غالب خواهند آمد (به اول قرنتیان ۱۵: ۲۰-۲ مراجعه کنید). هنگامی که در پایان جهان، مسیح باز گردد، در میان انسانهایی که در این جهان زندگی میکنند، کسانی که به او ایمان دارند، نخستین کسانی خواهند بود که زنده خواهند شد (اول تسالونیکیان ۴: ۱۶-۱۷). اما در نهایت، همه انسانها چه خوب و چه بد، زنده خواهند شد. قیام ایمانداران در آسمان خواهد بود و قیام بی ایمانان در جهنم (به یوحنا ۵: ۲۸-۲۹، اعمال ۲۴: ۱۵، مکاشفه ۲۰: ۴-۱۵ مراجعه کنید)
هنگامی که بدن ما میمیرد، روح ما به حیات خویش ادامه میدهد؛ اما ما بلافاصله پس از مرگ، بدن جدیدی نمییابیم. ما فقط زمانی بدن جدید خویش را مییابیم که مسیح بازگردد، یعنی در پایان جهان. پولس این رخداد را خلاصی جسم ما مینامد (رومیان ۸: ۲۳). ایمانداران به مسیح، بدن جدید خویش را در آسمان مییابند. این بدنهای جدید هرگز نمیمیرند و بدنهای جلال یافته هستند. آنها همان بدن قیام کرده مسیح هستند (به لوقا ۲۴: ۳۶-۴۳، فیلیپیان ۳: ۲۱، اول یوحنا ۳: ۲ مراجعه کنید).
مهم ترین رخداد تاریخ جهان، قیام عیسی مسیح از مردگان میباشد (به مرقس ۱۶: ۸ مراجعه کنید). عیسی با قیام خود از مردگان، به انسانها ثابت کرد که واقعا پسر خدا و نجات دهنده جهان است (رومیان ۱: ۴). به خاطر قیام او، ما نیز از امید حیات جاودان برخوردار میگردیم (یوحنا ۱۱: ۲۵-۲۶). عیسی فرمود: ”از این جهت که من زنده ام، شما هم خواهید زیست“ (یوحنا ۱۴: ۱۹).
کلیسا چیست؟
به طور ساده، کلیسا یعنی ایماندارانی که از طریق مسیح متحد شدهاند.
کلیسا را میتوان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: نخست، کلیسای محلی، یعنی جماعت ایمانداران در یک محل خاص؛ دوم، کلیسای جهانی، یعنی مشارکت و ارتباط مسیحیان در تمام جهان. در عهد جدید، واژه ”کلیسا“ به هر دو معنی به کار رفته است؛ معنی این کلمه را در آیههای مختلف، میتوان از مضمون متن دریافت.
کلیسای محلی تجلی قابل رؤیت کلیسای جهانی در یک محل خاص میباشد. گروهی از مسیحیان، کلیسای محلی را بالاترین مرجع برای ایمانداران عضو آن کلیسا میدانند. طبق این عقیده، هر کلیسای محلی کاملا مستقل و خود گردان میباشد.
اما گروه دیگری از مسیحیان، اسقف را بالاترین مرجع میدانند، نه کلیسای محلی را. طبق این روش اداره کلیسا، یک اسقف بر چندین کلیسای محلی نظارت دارد.
کلیسا (چه کلیسای محلی و چه کلیسای جهانی)، بدن مسیح است (اول قرنتیان ۱۲: ۲۷-۲۸؛ افسسیان ۴: ۱۱-۱۲). بنابراین، اعضای کلیسا عضو بدن مسیح میباشند (افسسیان ۵: ۳۰). سر کلیسا خود مسیح است (افسسیان ۵: ۲۳؛ کولسیان ۱: ۱۸)
کلیسا خانواده خدا نیز خوانده شده است (افسسیان ۲: ۱۹). کلیسا مانند ”عمارت زندهای“ است که ایمانداران در آن با هم بنا میشوند؛ سنگ زاویه این عمارت نیز مسیح است (رجوع شود به افسسیان ۲: ۲۰-۲۲ و تفسیر آن). پطرس کلیسا را یک عمارت روحانی مینامد که از اعضایی ساخته شده است که در حکم سنگهای زنده میباشند (اول پطرس ۲: ۵).
هدف اصلی کلیسا این است که بر مسیح شهادت دهد و نور جهان باشد. گرچه کلیسا برای پرستش گروهی و تغذیه روحانی و تعلیم مسیحیان عاملی است ضروری، اما هدف اصلی آن، بشارت به جهانیان و هدایت ایشان به سوی عیسی مسیح است. این است رسالت کلیسا.
ملکوت خدا کجاست؟
ملکوت خدا یا ملکوت آسمان اشاره به مکانی خاص نیست و مانند حکومتهای دنیوی نمیباشد. ملکوت خدا ملکوتی روحانی است که خدا با اقتدار بر آن حکمرانی میکند. به یک معنی، ملکوت خدا در همه جا هست. اما در عهد جدید، ملکوت خدا معمولا به معنی ”حکومتی“ روحانی است که در آن، فرشتگان و انسانها خدا را پرستیده، از او اطاعت میکنند. بنابراین، به این معنا، دنیا هنوز ملکوت خدا محسوب نمیشود، بلکه ملکوت شیطان است. شیطان رئیس این جهان است (به یوحنا ۱۲: ۳۱، ۱۶: ۱۱ مراجعه کنید).
با وجود این، به معنایی دیگر، عیسی ملکوت خدا را بر زمین آورد. تمام کسانی که به عیسی ایمان دارند، بلافاصله از حکومت شیطان یعنی قلمرو ظلمت آزاد شده، وارد ملکوت خدا میشوند. مسیحیان، حتی هنگامی که هنوز بر زمین هستند، در ملکوت خدا زندگی میکنند. ما شهروندان ملکوت خدا هستیم و او فرمانروای ماست. خدا توسط روحالقدس خود به ما کمک میکند تا شیطان را مغلوب کنیم؛ هنگامی نیز که بدنهای ما از بین میروند، ما در ملکوت خدا، در آسمان، به زندگی خود ادامه میدهیم.
بنابراین، هنگامی که ما به واسطه ایمان در مسیح هستیم، وارد ملکوت خدا میشویم. به یک معنا ملکوت وارد وجود ما میشود و خدا در درون ما فرمانروایی میکند (به لوقا ۱۷: ۲۰-۲۱ مراجعه کنید). پیام اصلی که عیسی موعظه میکرد، این بود: ”وقت تمام شد و ملکوت خدا نزدیک است. پس توبه کنید و به انجیل ایمان آورید!“ (مرقس ۱: ۱۴-۱۵ مشاهده شود).
نبی کیست؟
کسی که بازگو کننده نبوت است، نبی خوانده میشود. انبیای حقیقی کتاب مقدّس، کلام خود را از خداوند دریافت کرده و سپس آنرا برای مردم بازگو میکردند. آنها صرفا پیشگویی کننده آینده نبودند بلکه سخنگوی خداوند بودند.
اکثر به اتفاق انبیای ذکر شده در کتاب مقدّس از انبیای یهودی عهد قدیم بودند. این انبیای عهد قدیم دو وظیفه خاص را به انجام میرساندند. اول اینکه آنها یهودیان را در ارتباط با تداوم در عدم اطاعت از شریعت خداوند پند و اندرز میدادند. و در مرحله دوم، آنها ظهور و آمدن نجات دهنده عیسی مسیح را اعلام میکردند.
نجات چیست؟
نجات در عهد قدیم در مرحله نخست اشاره به رهایی از زحمات و مشکلات دنیوی داشته و از اینرو پیوند نزدیکی نیز با مفهوم فدیه دارد. گرچه واژه نجات در عهد جدید دارای مفهوم بسیار گسترده تری است. بطور خلاصه این واژه به معنی رهایی از داوری خداوند و کسب حیات ابدی است.
جمیع برکات روحانی در نجات خلاصه شده است. نجات در مرحله نخست یعنی رهایی از گناه، که هم شامل رهایی از قدرت گناه و هم رهایی از مجازات گناه است که به مرگ ابدی منجر میشود (رومیان ۶: ۲۳). وقتی شخص نجات مییابد، او در واقع بخشش گناهان خود را دریافت کرده و از گناه پاک میشود و بدینسان در نظر خداوند عادل و یا بی گناه به حساب میآید. او عضوی از خانواده الهی شده است. او تقدیس شده و جلال یافته است (رومیان ۸: ۳۰). اما یکی از بزرگترین برکات نجات، زندگی ابدی با خداوند و مسیح در آسمان است. هنگامی که ما نجات مییابیم در مسیح از تمامی این برکات برخوردار خواهیم شد (افسسیان ۱: ۳).
برای کسب نجات ابدی تنها یک راه وجود دارد، و این صرفا از طریق ایمان به عیسی مسیح میسر است؛ هیچ راه دیگری وجود ندارد (اعمال ۴: ۱۲).