هللویا خداوندم، پدر همیشه مهربانم، تکیه گاه همیشگی ام، پناهگاه امنم، یگانه ملجایم، تنها اَبایم، با قلبی ملول و آکنده از ناله و فغان به آغوشت آمده ام، سپاسگزارم که چون همیشه آغوشت به روی من باز است، سپاسگزارم که چون همیشه مرا نوازشگر هستی، سپاسگزارم که چون همیشه بر من مکاشفه مینمایی حکمتت را، سپاسگزارم که نابینایی ام را به بینایی خودت مبدل ساختی، سپاسگزارم که ناآگاهیم را به آگاهی خودت مبدل ساختی و نورت را بر تاریکی ام تابانیدی.
پدر جانم تمامی ناملایمتی ای که به فرزندت شده را به تو میسپارم،
تو که خداوند محبت هستی، آنقدر محبتی که پسر یگانه ات را به جهان فرستادی تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودان یابد.
تو که خداوند عشق هستی، آنقدر عشقی که بر همگان عشق میورزی. چنانکه روح‌القدس عزیز را به ما عطا فرمودی تا دلهای ما را از عشق و محبتت لبریز سازد.
تو که ابتدا و انتها هستی و از تمامی امور آگاهی. تو که صاحب تمام قدرتها هستی. تو که هستی، بودی و باز خواهی آمد. تو که در تو همه چیز تمام میشود.
تو که الف و یا، ابتدا و انتها هستی. تو که به هر که تشنه باشد، از چشمه آب حیات، مفت خواهی داد.
تو که نیاز فرزندت را میدانی و بهرش اندیشه میکنی و بهترین را بهرش فراهم میسازی.
پدر لطفا مرا نظم بیاموز تا همگام با تو راه روم نه از تو عقب بمانم و نه از تو جلو بزنم بلکه شانه به شانه تو و دست در دستان تو و چشم در چشمان تو.
پدر خواهم که تا به ابد بر تو امین و وفادار باقی بمانم، خواهم که میراث تو باشم، خواهم که جلال دهنده نام تو باشم.
پدر هر گاه که تو را مینگرم قلبم را آرام میگردانی و هر گاه که صدایت میکنم به حضور میآیی و هر گاه که میشکنم ترمیمم میکنی و هر گاه که میافتم بلندم میکنی و نمیگذاری که گزندی بر من وارد شود بلکه همواره حتی در سایه وادی موت مرا محافظت میکنی و سفره ای عظیم بهر آنان که مرا محبت نمیکنند میگسترانی. جلال بر نامت باد از ازل تا ابد آمین
