پدرِ آسمانی
سپتامبر 24, 2020کلام زنده و قدوس خداوند
سپتامبر 25, 2020چرا در جهان مسیحیت این همه کلیسا و فرقه هست؟ تفاوت این کلیساها و فرقهها چیست؟ کاتولیکها و پروتستانها چه تفاوتی با هم دارند؟ اینها سؤالاتی است که معمولاً برای ما ایرانیها مطرح است.
تشکیل کلیسا و اولین اختلاف نظرها
چگونگی آغاز مسیحیت را در کتاب اعمال رسولان میخوانیم. پیامی که رسولان مسیح در تمام نقاط دنیا موعظه میکردند، پیامی یکسان بود، گرچه هر رسولی طبق روحیات خود و هدایت روحالقدس بر جنبهای از مسیحیت بیشتر تأکید میگذاشت؛ بازتاب این امر را در نحوه نگارش انجیلها و محتوای رسالات مشاهده میکنیم. اما از همان آغاز، یعنی در عهد رسولان، شروع گرایشهایی را در اعتقادات و عبادات مسیحیان مشاهده میکنیم.
شاید نخستین اختلاف نظر جدی که بروز کرد، مربوط میشد به رابطه ایمان جدید مسیحی و مذهب یهود. یهودیانی که مسیحی شده بودند، در آغاز مایل نبودند مردمان سایر نژادها و ملیتها به این ایمان بگروند. اما از آنجا که آغازگر بشارت به غیریهودیان شخصی بود همچون پطرس، غائله خیلی زود فرو نشست و رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم پذیرفتند که غیریهودیان نیز به این ایمان جدید داخل شوند.
اختلاف عقیده بعدی چند سال بعد بروز کرد، زمانی که مسیحیان یهودی تبار اصرار داشتند که مسیحیان غیریهودی مکلف شوند شریعت موسی را نگاه دارند. مشکل به شورای رسولان و مشایخ کلیسای اورشلیم ارجاع شد و در اثر تأکیدات رسولان برجستهای چون پطرس و یعقوب، برادر خداوندْ عیسی، تصمیمی یکدست در این خصوص اتخاذ گردید (اعمال ۱۵).
اختلاف نظرهای اساسی و خطرناک زمانی بروز کرد که مسیحیت در سراسر خاورمیانه و اروپا گسترش یافت. به علت بُعد مسافت و عدم وجود امکانات ارتباطی مدرن برای دسترسی مستقیم به رسولان، عدهای که پولس ایشان را رسولان و معلمان دروغین میخواند، شروع کردند به آمیختن پیام مسیحیت با اندیشههای فلسفی. پولس در رساله خود به کولسیان، و یوحنا در رساله اول خود با چنین معلمین دروغینی به مبارزه پرداختند. اما از آنجا که از همان اواخر قرن اول تا اواخر قرن سوم میلادی، مسیحیت با جفاهای هولناک حکومت روم مواجه بود، تجزیه و انشعابی در کلیسا رخ نداد.
در طول این دوره، علیرغم اینکه اندیشه ورزان و پدران کلیسا از گرایشهای اعتقادی اندکی متفاوت در زمینه اصول اعتقادی برخوردار بودند، یک مسیحیت و یک کلیسا بیشتر وجود نداشت. در این دوره، مسیحیت دارای تمرکز سازمانی نبود، به این معنی که هیچیک از پدران کلیسا یا اسقفان ادعای رهبری جهان مسیحیت را نداشت و همه به یک اعتقاد و یک روش عبادت پایبند بودند.
اولین اختلاف نظر جدی
آغاز اختلاف نظرها و تجزیه و انشعاب کلیسا و پیدایی فرقههای مسیحیت را باید در قرن چهارم میلادی جستجو کرد
در سال ۳۱۲ میلادی، کنستانتین، امپراطور روم به مسیحیت گروید و طولی نکشید که مسیحیت دین رسمی این امپراطوری گردید. این امر سبب شد که مسیحیت نفسی راحت بکشد. به همین دلیل کلیسا فرصت یافت تا به مشکلاتی که در زمینه اصول اعتقادی در حال شکلگیری بود بپردازد. به این ترتیب، نخستین شورای کلیسایی تحت ریاست شخص امپراطور در شهر نیقیه (واقع در ترکیه امروزی) به سال ۳۲۵ تشکیل یافت تا به اختلاف نظر حادی که در خصوص الوهیت مسیح پیش آمده بود، رسیدگی کند. در همین شورای نیقیه بود که آموزه تثلیث برای نخستین بار بهعنوان اعتقاد درست (ارتودکس) مسیحیت تصویب شد.
کنستانتین، امپراطور روم، در سال ۳۳۰، پایتخت جدیدی برای خود ساخت و آن را به نام خود، کنستانتینوپولیس (همان استانبول امروزی) نامید. امپراطوری روم از نظر تشکیلاتی، به دو بخش شرقی (قسطنطنیه) و غربی (روم) تقسیم شد. این امر سبب شد که میان اسقف دو شهر پایتخت (یعنی شهرهای روم و قسطنطنیه) بر سر رهبری جهان مسیحیت رقابتی آغاز شود.
اولین جدایی از کلیسای اولیه
اما شورای نیقیه خاتمه مناقشات عقیدتی نبود. مشکل جدیدی که پیش آمده بود، اختلاف نظر اسقفان شهرهای قسطنطنیه (نستوریوس) و اسکندریه (سیریل در مصر) بر سر ارتباط طبیعتهای الهی و بشری مسیح و برتری یکی بر دیگری بود. تا اینکه سرانجام در سال ۴۵۱، شورایی در شهر کالسدون (واقع در ترکیه امروزی) تشکیل شد و تصویب گردید که مسیح دارای یک شخصیت با دو طبیعت الهی و بشری به شکلی برابر و ادغام نشدنی میباشد. همه اسقفان با این مصوبه موافق نبودند. عدهای پیرو نستوریوس باقی ماندند و به جدایی مکانیکی طبیعتهای الهی و انسانی مسیح معتقد بودند. در واقع این کلیساها از بدنه بزرگ مسیحیت شرق (قسطنطنیه) و غرب (روم) جدا شدند و این جدایی تا امروز نیز ادامه دارد. کلیساهای مذکور از تشکیلات مستقل خود برخوردارند و جزء هیچکدام از فرقه ای مسیحیت نمیباشند. اسامی این کلیساها از این قرار است.
- کلیسای آشوری (امپراطوری ساسانی ایران) نستوری گردید. (آشوریها یا آسوری های ایران)
- کلیسای مصر (قِبطی) سیریل باقی ماند.
- کلیسای سوریه (یعقوبی) سیریل باقی ماند.
- کلیسای ارمنستان پیرو سیریل باقی ماند.
مسیحیت در غرب به رهبری اسقف شهر روم، و در شرق به رهبری اسقف قسطنطنیه، به توسعه ادامه داد. هر یک از این دو قطب به طور مستقل اما هماهنگ با هم رشد میکردند. هر یک به مناطق جدیدی پیام انجیل را میرساندند و مردمان آنها را به مسیحیت هدایت میکردند و هنوز یک کلیسا محسوب میشدند.
تقسیم شدن کلیسا به دو قسمت کاتولیک و ارتودوکس
اما در این فاصله، یعنی از قرن پنجم تا یازده میلادی، به تدریج اختلافاتی جزئی بین این دو قطب قدرتمند مسیحیت بروز کرد، اختلافاتی مثلاً بر سر زمان برگزاری عید قیام، نگه داشتن ریش برای کشیشان، یا تجرد و تأهل کشیشان. شاید مهمترین اختلاف عقیدتی آنان، بر سر این بود که آیا روحالقدس فقط از پدر صادر میگردد، یا از پدر و پسر هر دو!
تا اینکه در سال ۱۰۵۴، این دو قطب رسماً یکدیگر را به کفر متهم کردند و از یکدیگر جدا شدند.
- کلیسای شرق، به مرکزیت قسطنطنیه، خود را کلیسای ارتودکس نامید. ارتودکس به معنی تعلیم درست است.
- 2. کلیسای غرب، به مرکزیت شهر روم، خود را کاتولیک نامید. کاتولیک به معنی فراگیر و جامع است.
اصول اعتقادات و آداب نیایش ارتودکس و کاتولیک بسیار شبیه یکدیگر است و فقط در برخی جزئیات پیش پاافتاده با یکدیگر تفاوت دارند.
جدایی کلیساهای ارتودکس و کاتولیک ادامه داشت تا اینکه به سال ۱۹۶۴ به همت پاپ وقت، این دو کلیسا تکفیر یکدیگر را پس گرفتند و یکدیگر را به رسمیت شناختند. بعدها کلیسای ارتودکس نیز به دو بخش یونانی و روسی تجزیه شد.
مرجع اعتقادات و آئینهای کاتولیکها و ارتودکسها
1. کتابمقدس
2. سنت رسولان
3. کلیسا
اعتقادات کلیسای کاتولیک
- جایگاه پاپ
- جایگاه حضرت مریم
- جایگاه قدیسین
- ماهیت عشاء ربانی
- جایگاه آیینهای هفتگانه مقدس
- جایگاه شورای اسقفان
آئینهای کلیسای کاتولیک
بر خلاف کلیساهای پروتستان که قائل بر 2 آیین مقدس هستند (تعمید و عشاء ربانی)، کلیسای کاتولیک 7 آیین را مقدس و لازم الاجرا و وسیله انتقال فیض الهی میداند. در ادبیات کلیسای کاتولیک ایران، این آیینها را ”راز مقدس“ مینامند.
- غسل تعمید. در کلیسای کاتولیک نوزادان را میتوان تعمید داد. این آیین با ریختن آب بر سر تعمید خواسته و به نام تثلیث مقدس صورت میگیرد.
- تأیید. کودکانی که تعمید میگیرند، بههنگام رسیدن به بلوغ فکری رسماً به کلیسا پذیرفته میشوند و میتوانند در آیین عشاء ربانی شرکت کنند.
- عشاء ربانی.
- توبه و مصالحه. از آنجا که مؤمنین دچار لغزشهای سهوی یا عمدی میشوند، برای توبه و مصالحه با خدا و کلیسایش، باید نزد کشیش به گناهان خود اعتراف کرده، از آنها توبه کنند.
- تدهین بیماران. طی این آیین، برای بیماران دعا میشود و ایشان با روغن مقدس تدهین میگردند.
- انتصاب. انتصاب خادمین به منصبهای مختلف در سلسله مراتب کلیسایی، یک آیین مقدس است.
- ازدواج. در کلیسای کاتولیک و سایر کلیساهای سنتی، ازدواج امری است مقدس و یک آیین به شمار میرود.
آغاز نهضت پروتستان
در اواخر قرون وسطی و پیش از آنکه مارتین لوتر اعتراضات خود را عنوان کند، این کلیسا به شکلی در آمده بود که به زحمت میشد در آن، اثری از الگوی عهدجدید برای اعتقادات و عبادات یافت. تشکیلات عریض و طویل دربار پاپها، سلطه آنان بر پادشاهان کشورهای اروپایی، ثروت دربار پاپ که از راه اخذ مالیاتهای سنگین از کشورهای اروپایی حاصل میشد، فساد اخلاقی اسقفان و کشیشان که علناً معشوقه نگه میداشتند، فساد اداری نظام کلیسایی که باعث میشد مقامات کلیسایی علناً خرید و فروش شود، توجه به ظواهر آیینها و خالی کردن آنها از ایمانی قلبی و صادقانه، سلطه و اِعمال قدرت کشیشان بر مسیحیان بهواسطه منحصر کردن خدمات کلیسایی به خود، و نظایر اینها، مسیحیت را از شکل اصلیاش خارج ساخته بود.
در چنین اوضاع و احوالی بود که مارتین لوتر در شهر کوچک آیزِلْبن آلمان در سال ۱۴۸۳ چشم به جهان گشود. او پس از طی تحصیلات دانشگاهی، در سال ۱۵۰۷ به سلک کشیشان کاتولیک پیوست و بلافاصله به تدریس الهیات در دانشگاههای آلمان پرداخت.
اما در سال ۱۵۱۷ اتفاقی افتاد که همچون جرقهای بود بر مخزن بنزین. ماجرا بهطور خلاصه از این قرار بود که اسقف یکی از مناطق آلمان میخواست به مقام اسقفی منطقه مجاور نیز برسد. اما این کار از نظر قانون کلیسا ممنوع بود، مگر آنکه پاپ رضایت دهد. پاپ نیز برای موافقت با این امر، مبلغ کلانی پول مطالبه میکرد تا صرف هزینههای بنای کلیسای سنت پیتر بسازد که امروز نیز در واتیکان موجود است. پاپ بهمنظور آنکه به آن اسقف کمک کرده باشد، به او اجازه داد که اسنادی را به فروش برساند بهنام مغفرتنامه. همانطور که قبلاً گفتیم، یکی از آیینهای کلیسای کاتولیک، آیین توبه است. در آیین توبه، کشیش پس از شنیدن اعتراف به گناه فرد، و پیش از ادای فرمول آمرزش، میتواند از فرد بخواهد که صدقهای به فقرا بدهد یا روزه بگیرد یا کار خاصی انجام دهد. طبق این آیین و مطابق تجویز پاپ، اسقف مورد بحث مجاز شد که در ازای ادای فرمول آمرزش، مغفرتنامهای به فرد بفروشد. این مغفرتنامه، شخص را مطمئن میساخت که گناهانش نه فقط در این دنیا، بلکه در آخرت نیز آمرزیده شده است. شخص حتی میتوانست برای بستگان متوفای خود نیز مغفرتنامه بخرد تا مدت اقامت آنان را در برزخ، میلیونها سال کوتاه کند! بهای این مغفرتنامهها بستگی به میزان ثروت فرد داشت. مستمندان بهایی نمیپرداختند.
در تاریخ ۳۱ اکتبر سال ۱۵۱۷، لوتر در اعتراض به چنین اقدامی، بیانیهای شامل نود و پنج ماده نوشت و آن را بر سردر کلیسای قصر ویتنبرگ نصب کرد. این اعتراض لوتر صرفاً بر علیه سوء استفاده از نظام مغفرتنامهها بود. اما بین سالهای ۱۵۱۸ تا ۱۵۲۱ لوتر متقاعد شد که تنها راه برای تحول و اصلاح نظام کلیسایی، جدایی از روم و نظام کلیسایی آن است.
عقاید و نظرات لوتر از طریق موعظهها و نوشتههای او خیلی سریع در میان مردم آلمان محبوبیت یافت و زمینه را برای جدایی کامل پیروان لوتر از کلیسای کاتولیک فراهم ساخت. او پایههای اساسی مذهب کاتولیک را رد کرد. او فقط کتابمقدس را حاکم بر حیات مسیحیان و کلیسا میدانست.
او هسته مرکزی مذهب کاتولیک را که همانا هفت آیین مقدس باشد رد کرد و فقط قائل به دو آیین بود، یعنی غسل تعمید و عشاء ربانی، تنها آیینهایی که در عهدجدید تصریح شده است. بااینحال، لوتر و یارانش به اعتقادنامههای کلیسای اولیه که بین سالهای ۳۲۵ تا ۴۵۱ میلادی تدوین شده بود پایبند بودند.
از میان خدمات لوتر باید به نخستین ترجمه تمام کتابمقدس از زبانهای اصلی به زبان آلمانی اشاره کرد.
معنی اصطلاح پروتستان
استقرار کلیسای لوتری در آلمان بدون درگیری و جنگ صورت نگرفت. هنوز بسیاری از استانهای آلمان به مذهب کاتولیک وفادار مانده بودند. شوراهایی برای رفع اختلاف تشکیل شد. در شورایی بهسال ۱۵۲۶ متشکل از نمایندگان استانهای مختلف، تصویب شد که حاکم هر استان میتواند تصمیم بگیرد که منطقه تحت نفوذش پیرو مذهب کاتولیک باشد یا کلیسای لوتری. اما این تصمیم در شورای دیگری بهسال ۱۵۲۹ لغو شد و کاتولیکها موفق شدند به تصویب برسانند که آلمان کشوری است کاتولیک. در این شورا، شش حاکم مناطق لوتری و نمایندگان چهارده شهر مستقل، ”اعتراضی“ به این مصوبه قرائت کردند. به این شکل بود که در سال ۱۵۲۹، برای نخستین بار، پیروان لوتر و نهضت او ”پروتستان“ خوانده شدند، یعنی ”اعتراضکنندگان“.
کلیسای لوتری نخستین کلیسای پروتستان است.
کلیساهای پروتستان
در مقابل وحدت و یکپارچگی کلیساهای کاتولیک در سراسر جهان، مذهب پروتستان به چتری میمانَد که عقاید و شیوه های بس متفاوت را در خود جای داده است. یا میتوان آن را به طیفی تشبیه کرد که در یک سر آن، کلیساهایی نه چندان متفاوت با کلیسای کاتولیک وجود دارد (کلیساهای لوتری و انگلیکن)، و در سر دیگرش، کلیساهایی که به هیچ عقیده و شیوه سنتی پایبند نیستند و خود را مسیحیان آزاد یا بینالفرقهای یا غیر فرقهای یا کاریزماتیک به حساب می آورند و هیچیک به دیگری شباهتی ندارد! شاخه های بزرگ فرقه پروتستان از این قرارند:
1. کلیسای لوتری (مؤسس؛ مارتین لوتر)
2. کلیسای پرزبیتری که در ایران معروف به کلیسای انجیلی است. (مؤسس؛ ژان کالوَن)
3. کلیسای انگلیکن (اسقفی). کلیسای انگلیس
4. کلیسای باپتیست
5. کلیسای مِتودیست
6. کلیسای پنطیکاستی (در ایران معروف به جماعت ربانی)
7. کلیساهای آزاد و یا غیر فرقه ای یا کاریزماتیک
1_ کلیسای لوتری
لوتر برای کلیسای نوبنیاد خود آیینهای مشخصی تهیه کرد که در ظاهر چندان تفاوتی با کلیسای کاتولیک ندارد، با این تفاوت که مریم مورد تکریم قرار نمیگیرد و عناصر عشاء ربانی، یعنی نان و شراب، تغییر ماهیت نمیدهند. کلیساهای لوتری امروزه عمدتاً در کشورهای آلمان و اسکاندیناوی رواج دارند.
2_ کلیسای پرزبیتری
کلیساهایی را که از نظر اصول اعتقادات و آیینی و خصوصاً شیوه اداره کلیسا پیرو ژان کالوَن هستند، پرزبیتری (یا مشایخی؛ Presbyterian) مینامند. اکثریت فرقههای پروتستان پیرو اصول الهیاتی کالون هستند، اما فقط کلیساهای پرزبیتری شیوه اداره کلیسا را طبق نظر کالون اتخاذ کردهاند. فرقههای دیگر پروتستان که فقط از نظر اصول الهیات پیرو کالون هستند، ”کالوینیست“ نامیده میشوند.
3_ کلیسای انگلیکن (انگلستان)
اساس اعتقادات کلیسای انگلیکن بر کتابمقدس و سنت پدران کلیسا در چهار قرن اول میلادی استوار است. بر خلاف سایر کلیساهای پروتستان، کلیسای انگلیکن اعتقادنامه واحد و جامعی ندارد. چنین احساس میشود که کلیسای انگلیکن به معنای واقعی، شکل اصلاحشده کلیسای کاتولیک باشد. در منابع مورد استفاده چنین ذکر شده که کلیسای انگلیکن خود را تداوم کلیسای اولیه (کلیسای جامع پنج قرن نخست) میداند و هر آنچه را که در طول قرون وسطیٰ به کلیسا (یعنی کلیسای کاتولیک رومی) افزوده شده، حذف کرده است و کلیسا را به شکل نخستین خود باز گردانده است.
4_ کلیسای باپتیست
کلیسای باپتیست با اینکه یکی از قویترین فرقههای مذهب پروتستان در جهان میباشد، اما نکته حیرتانگیز این است که هیچ پژوهشگری به درستی نمیداند اساس و منشأ این فرقه کجا است و بنیانگذار آن کیست! در میان فرقهها و شاخههای اصلی مذهب پروتستان (یعنی کلیساهای لوتری، انگلیکن، پرزبیتری، و متودیست)، وجه مشخصه اصلی کلیسای باپتیست این بوده که تعمید نوزادان یا خردسالان نزد آنها مطلقاً مورد پذیرش نیست و شخص باید بههنگام رسیدن به بلوغ فکری و نیل به ایمانی شخصی به مسیح، غسل تعمید بگیرد. به همین دلیل است که ایشان را ”باپتیست“ یعنی تعمیدیون نامیدند. کلیساهای باپتیست به روش غوطهور شدن تعمید میدهند.
5_ کلیسای مِتودیست
کلیسای متدیست (Methodist) در سال ۱۷۳۸ منشعب از کلیسای انگلیکن انگلستان به دست چارلز وزلی و جان وزلی بنا نهاده شد و در ۱۷۸۴ در شهر بالتیمور ایالت مریلند ایالت متحده به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. کلیسای متودیست دارای مراسمی عبادی مشابه با کلیسای انگلیکن میباشد. روش اداره این کلیسا اسقفی است.
تفاوت کلیسای متودیست از نظر اعتقادی با سایر کلیساهای پروتستان در این است که ایشان پیرو عقاید عالم الهی هلندی، هاکوبوس آرمینیوس هستند. برخلاف نظر ژان کالون، آرمینیوس معتقد بود که انسان در امر نجات، از اراده آزاد برخوردار است. کلیساهای متودیست و پنطیکاستی جماعت ربانی، تنها کلیساهای پروتستان هستند که رسماً پیرو عقاید آرمینیوس میباشند.
6_ کلیسای پنطیکاستی (جماعت ربانی)
مهمترین عقیده کلیساهای پنطیکاستی این است که تعمید به روحالقدس تجربهای مجزا و مستقل از تولد تازه و تعمید آب میباشد و تنها نشانه دریافت آن، تکلم به زبانها میباشد. کلیساهای پنطیکاستی در خصوص آموزه نجات، پیرو نظریه آرمینیوس هستند و معتقدند که شخص بعد از دریافت نجات، اگر زندگی مقدسی نداشته باشد، ممکن است نجات خود را از دست بدهد. همچنین، طبق همین نظریه، انسان دارای اراده آزاد است و خدا هیچکس را از قبل برای نجات یا هلاکت انتخاب نکرده، بلکه چون از قبل میدید چه کسانی نجات خواهند یافت، نام آنان را پیش از آفرینش جهان در دفتر حیات نوشت. کلیساهای پنطیکاستی مانند باپتیستها، فقط بزرگسالان را غسل تعمید میدهند. برای این کار، ایشان از روش غوطهور ساختن استفاده میکنند. کلیسای پنطیکاستی در ایران معروف به جماعت ربانی میباشد. کلیساهای پنطیکاستی بیشتر به صورت شورایی تحت نظر شبان اداره میشوند. اعضا برای انتخاب شماسان و رهبران خود رأی میدهند. زنان نیز اجازه خدمت دارند.
7_ کلیساهای آزاد یا غیر فرقه ای یا کاریزماتیک
گروههای مختلفی از بطن کلیسای پنطیکاستی بهوجود آمدند که آنها را کلیساهای کاریزماتیک مینامند. این گروهها کلیساهای مستقلی را پدید آوردهاند که هیچیک با دیگری مرتبط نیست. گروههای کریزماتیک معتقد به ظهور و عملکرد عطاهای روحالقدس میباشند، عطاهایی نظیر نبوت، زبانها، شفا، و معجزات.
بحث و توضیح نهضت کریزماتیک بسیار دشوار است و کاری است بسیار پیچیده، چرا که این نهضت عقاید و تأکیدات متفاوت و گروههای گوناگون را در بر میگیرد.
فرقه های منحرف در مسیحیت
- مورمونها
- شاهدان یَهوَه
- فقط عیسی (Jesus Only)
- کلیسای اَدونتیست روز هفتم
1_ مورمونها
بنیانگذار فرقۀ مورمون شخصی بود به نام جوزف اسمیت (Joseph Smith). او در سال ۱۸۰۵ در آمریکا تولد یافت. در ششم آوریل سال ۱۸۳۰، اسمیت کلیسای جدیدی را در نیویورک تأسیس کرد و نام آن را گذاشت “کلیسای عیسی مسیحِ مقدسینِ روز آخر”. که همان کلیسای مورمون است.
مورمونها کتاب مورمون را برتر و کاملتر از کتابمقدس میدانند. یکی از رهبران مورمونها به نام بروس مککانکی (Bruce McConkie) در کتابِ “اعتقادات مورمون” در این زمینه این طور نوشته که ما ترجمۀ آن را دقیقاً ارائه میدهیم: “تقریباً تمام اعتقادات انجیل در کتاب مورمون تعلیم داده شده، اما با روشنی و کمالی بسیار برتر از آنچه در کتابمقدس مکشوف شده است. هر کس که تعالیم این دو کتاب را در زمینههایی نظیر کفاره، نقشۀ نجات، تجمع قوم اسرائیل، تعمید، عطایای روح، معجزات، مکاشفه، ایمان، نیکوکاری یا صدها موضوع دیگر، در دو ستون موازی در کنار هم قرار دهد، با شواهدی قاطع، به برتری تعالیم مورمون پی خواهد برد.”.
بله، همانطور که ملاحظه کردید، مورمونها اعتقاد دارند که انجیل تحریف شده، اما با این حال، خود را مسیحی میدانند.
پایۀ اولیۀ مسیحیت و کلیساها، “کتاب” نبود که تحریف بشود، بلکه تعالیم شفاهی رسولان مسیح بود. وقتی این تعالیم در سراسر دنیا گسترش یافت، و در ضمن، رسولان نیز خودشان حضور داشتند، چه کسی میتوانست آن را تحریف کند؟
مورمونها اعتقاد دارند که خدا زمانی مانند ما، یک انسان فانی بود، اما در اثر پیشرفت دائمی، خدا شد. ما نیز اگر دین مورمون را با وفاداری پیروی کنیم، میتوانیم خدا شویم. جوزف اسمیت (Joseph Smith)، بنیانگذارِ این فرقۀ منحرف چنین گفته است: “اگر قرار بود خدای پدر را امروز ببینید، او را به شکل یک انسان میدیدید . . . او زمانی انسانی بود مانند ما! آری، خودِ خدا، پدرِ همگیِ ما، بر روی زمین ساکن بود.”. در یکی از نشریههای این فرقه چنین نوشته شده: “خودِ خدا زمانی همان گونه بود که ما امروز هستیم. او انسانی است برافراشتهشده.”.
میلتون هانتِر (Milton Hunter)، یکی از رهبران اولیۀ مورمونها چنین نوشته: “خدا، پدر آسمانی، زمانی انسانی فانی بود که از مکتب زندگی زمینی گذر کرد، مشابه آنچه که امروز ما از آن گذر میکنیم. او از طریق اطاعت از حقایق انجیل جاودانی، خدا و موجودی جلالیافته گردید. این حقایق امروز نیز در دسترس ما قرار گرفته تا از آن اطاعت کنیم.”.
باید گفت که فرقۀ مورمون یک دین کاملاً جدید است و فقط در ظاهر از نام مسیحیت استفاده کرده است.
2_ شاهدان یَهوَه
بنیانگذار فرقۀ انحرافی شاهدان یهوه، شخصی بود به نام چارلز تِیز راسل (Charles Taze Russell). او در سال ۱۸۵۲ در آمریکا، در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد. خانوادۀ او عضو شاخۀ پرزبیتری از کلیسای پروتستان بود. اما راسل در شانزده سالگی شروع کرد به شک کردن، نه فقط به اعتقادات کلیسای خودش، بلکه به کتابمقدس و حتی به وجود خدا. درست در این وضعیت بحران روحی بود که راسل با یک واعظ اَدْوِنتیست ملاقات کرد و تحت تأثیر او قرار گرفت. ادونتیتستها گروهی از مسیحیان منحرف بودند که در سال ۱۸۱۶ پیشگویی کرده بودند که عیسی مسیح در سال ۱۸۴۴ به این جهان باز خواهد گشت. اما پیشگویی ایشان طبیعتاً عملی نشد، زیرا مسیح خودش فرموده بود که از زمان بازگشت او هیچ کس خبر ندارد، جز خدای پدر.
او در سال ۱۸۸۲، رسماً اعتقاد به تثلیث را رد کرد و علیه آن شروع به موعظه نمود.
راسل دست به پیشگویی زد و آن این بود که جهان در اوائل اکتبر ۱۹۱۴ به پایان خواهد رسید. درست دو سال بعد از این تاریخ، زمانی که او در اکتبر سال ۱۹۱۶ در بستر مرگ قرار داشت، دنیا نه تنها به پایان نرسیده بود، بلکه در آتش نخستین جنگ جهانی میسوخت!
اعتقادات شاهدان یهوَه
از کتابِ این فرقۀ انحرافی، چنین آمده: “عیسی بهعنوان یک مخلوق در آسمان، رابطۀ خاصی با یهوه داشت. عیسی ارزشمندترین پسر یهوه است، و برای این امر دلایل خوبی وجود دارد. او نخستزادۀ تمامی آفریدگان نامیده شده، زیرا او نخستین مخلوق خدا است”. همان گونه که ملاحظه میفرمایید، شاهدان یهوه خداوندگار ما عیسی مسیح را یک مخلوق میدانند که در زمانهایی بسیار دور، به دست یهوه آفریده شده است!
شاهدان یهوه نه تنها اعتقاد ندارند که عیسی ذات الهی دارد و با خدا همذات است، بلکه او را یک مخلوق میدانند.
فرقۀ منحرف شاهدان یهوه اعتقاد دارد که روحالقدس نیرویی است که از سوی خدا فرستاده میشود تا از جانب او کارهایی را انجام بدهد. به این ترتیب، ایشان روحالقدس را فاقد شخصیت میدانند، یعنی اعتقاد ندارند که روحالقدس یک شخص است که دارای احساس و اراده و فکر باشد.
شاهدان یهوه اعتقاد دارند که انسان روح ندارد و بعد از مرگش به هیچجا نمیرود، بلکه همۀ هشیاریاش از میان میرود.
شاهدان یهوه اعتقاد دارند که اکثریت انسانها در روز قیامت زنده خواهند شد و بر روی همین زمین که تبدیل به بهشت خواهد شد زندگی خواهند کرد، حتی آنهایی که در زندگی فعلی، به خدا ایمان نداشتهاند. عدۀ کمی که فقط خدا میداند هیچ گاه ایمان نمیآورند، اصلاً زنده نخواهند شد. به این ترتیب، شاهدان یهوه اعتقاد به جهنم ندارند، چون کسی به آنجا نخواهد رفت.
اما این عقیده دقیقاً بر خلاف تعلیم خداوندگارِ ما عیسی مسیح و رسولان او است. مسیح واضحاً چنین فرمود: “و از این تعجب مکنید، زیرا ساعتی میآید که در آن جمیع کسانی که در قبور میباشند، آواز او (یعنی مسیح) را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد. هر که اعمال نیکو کرد، برای قیامت حیات و هر که اعمال بد کرد، بهجهت قیامت داوری.” (انجیل یوحنا ۵:۲۷-۲٨)
در انجیل متی ۲۵:۳۱-۴۶، خداوندگارِ ما مسیح در مورد نحوۀ داوری انسانها در روز داوری سخن گفت. در آخر، فرمود: “ایشان (یعنی بدکاران) در عذاب جاودانی خواهند رفت، اما عادلان در حیات جاودانی.
یکی از اعتقادات فرقۀ منحرف شاهدان یهوه که تا سرحد کفر پیش میرود، این است که ایشان عیسی مسیح را همان میکائیل، رئیس فرشتگان میدانند.
متأسفانه باید گفت که فرقۀ انحرافی شاهدان یهوه، همۀ این اعتقادات را با استفادۀ نادرست از آیات کتابمقدس بهدست آوردهاند. ایشان آیاتی را که ربطی به هم ندارند، در کنار هم قرار میدهند و به هم مرتبط میسازند و تعلیم عجیب و غریبی ابداع میکنند.
کتاب شاهدان یهوَه ترجمه خودشان است و هر چند مدت تجدید چاپ میشود و قسمتهایی از آن تغییر میکند تا با تعلیمات آنها جور دربیاید. نام ترجمه کتاب مقدس آنها است “ترجمۀ جهان نو”.
3_ فقط عیسی (Jesus Only)
به منظور پی بردن به ریشۀ این نهضت انحرافی، باید به اوائل قرن بیستم باز گردیم. در سال ۱۹۰۶، در ایالات متحدۀ آمريکا نهضتی پدید آمد، تحت عنوان “نهضت پنطیکاستی” که تأکید داشت ایمانداران بعد از نجات، باید به زبانها صحبت کنند تا معلوم شود که نجات يافتهاند. مسیحیان پنطیکاستی در سال ۱۹۱۴، شورایی تشکیل دادند و در یکی از کنفرانسهای این شورا، در حدود همان سال، یکی از شبانان پنطیکاستی به نام جان شییپ (John Scheppe)ادعا کرد که از خدا مکاشفهای دریافت کرده که بر اساس آن، تعمید آب باید تنها به نام عیسی انجام شود، نه به نام “پدر، پسر و روحالقدس”. این تعلیم تازه، مانند تعلیم سایر فرقههای انحرافی، نه در اثر بررسی دقیق کتاب مقدس، بلکه صرفاً بر پایۀ مکاشفهای ذهنی شکل گرفت، مکاشفهای که او ادعا میکرد از جانب خدا است. چیزی نگذشت که شبانان دیگری هم به تعلیم دادن این “مکاشفۀ جدید” پرداختند.
اساس اعتقاد این فرقه این است که خدا از سه شخص متمایز تشکیل نشده، بلکه فقط یک خدا هست که گاه خود را به شکل پدر ظاهر کرده، گاه به شکل پسر، و گاه نیز به شکل روحالقدس.
اگر مسیح و خدای پدر فقط شکلهای متفاوتی از یک شخص واحد باشند، چگونه میتوان آیه ها و نمونهها را توجیه کرد؟ آیا ممکن است خدا در آنِ واحد، هم خودش را به صورت مسیح مخاطب قرار دهد و هم به صورت روحالقدس بر خودش که همان عیسی مسیح باشد، نازل شود؟ (انجیل لوقا 3 آیه 22) جای تأسف است که یگانه باوران به این نمونهها و آیهها توجه نمیکنند!
بهغیر از تثلیث، یگانهباوران اعتقاد دارند که شخص نوایمان باید حتماً و فقط به نام “عیسی” تعمید بگیرد، نه به نام “پدر و پسر و روحالقدس”. ایشان هیچ نوع تعمید دیگری را قبول ندارند و آن را باعث نجات نمیدانند.
البته نا گفته نماند که در کتاب اعمال رسولان، چند بار ذکر شده که افراد “به نام عیسی” تعمید مییافتند. اما با توجه به کلام صریح متی ۲۸:۱۹، این موارد را این گونه میتوان برداشت کرد که منظور از تعمید یافتن “به نام عیسی” این بوده که این نوع تعمید از تعمید یحیی متمایز شود. به بیانی دیگر، منظور تعمید مسیحی بود، نه تعمید یحیوی.
اما آنچه که در تعلیم یگانه باوران در خصوص تعمید بسیار خطرناک است، این است که ایشان میگویند هر کسی که فقط به نام عیسی تعمید نگیرد، نجات نمییابد. چنین تعلیمی کاملاً بر خلاف عهدجدید است. در عهدجدید، چه در انجیلها و چه در نوشتههای رسولان مسیح، آمده که برای نجات تنها یک راه وجود دارد که همانا ایمان به عیسی مسیح است. در این زمینه، تعداد آیات آنقدر زیاد است که ما فقط به ذکر معروفترین آنها اکتفا میکنیم. در یوحنا ۳: ۱۶ میفرماید: “زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که بر او ایمان آوَرَد، هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.”.
4_ کلیسای اَدوَنتیست روز هفتم
پایهگذار این فرقۀ منحرف مسیحی ویلیام میلر آمریکایی است. او یک دهقانی بود که معتقد بود دنیا در سال 1843 به پایان میرسد و چون در آن تاریخ دنیا به آخر نرسید اعلام کرد که در محاسبات خود اشتباه کرده است و کمی بعد درگذشت. جانشین او خانم اِلن .جی .وایت مدعی شد که پایان دنیا و ظهور ثانوی عیسی مسیح درسال 1844 خواهد بود. اما آن سال هم گذشت و هیچ اتفاقی نیافتاد!
مهمترین اعتقاد آنها نگه داشتن روز سبت میباشد. این فرقه تنها فرقه مسیحی است که روز شنبه به کلیسا رفته و تمامی مسیحیانی را که روز یکشنبه به کلیسا میروند را مسیحی غیرواقعی و شیطان پرست خطاب میکنند.
عقاید ایشان بسیار شبیه شاهدان یَهوَه میباشد، در واقع گهواره بوجود آمدن فرقه شاهدان یهوَه همین کلیسای اَدونتیست و تعلیمات آنها میباشد. به عنوان مثال آنها هم عیسی مسیح را مخلوق اول خدا و همان فرشته میکائیل میدانند، و یا عقیده دارند بعد از مرگ همه چیز تمام میشود و داوری ایی وجود ندارد و فقط مسیحیان واقعی که آنها باشند بعد از آمدن مسیح زنده خواهند شد و به جهنم و داوری بی ایمانان اعتقادی ندارند.
ایشان تاکید زیادی بر کتاب دانیال و مکاشفه در کتاب مقدس دارند و تعابیر استفاده شده در این کتابها را به نفع خود مصادره کرده و میگویند که در این کتابها بارها از آنها به صورت رمز صحبت شده، مخصوصا در کتاب مکاشفه. آنها معتقدند که کلیسای لائودیکیه در کتاب مکاشفه اشاره به آنها دارد!
آنها نه در نوشته هایشان، اما در عمل اعتقاد دارند که نوشته های خانم اِلن جی وایت، بالاتر و معتبر تر از کتاب مقدس است. خانم اِلن جی وایت در سال 1915 درگذشت.
پیروان این فرقه معتقدند که عیسی مسیح در سال 1914 از قدس، وارد قدس القداس آسمانی شد تا برای گناهان بشر کفاره کند.
اکثریت پیروان فرقه اَدونتیست از خوردن گوشت اجتناب میکنند و رژیم غذایی گیاهخواری را در پیش میگیرند.
منابع: رادیو مژده
وبلاگ آرمان رشدی
کتاب فرقه های مسیحیت
کتاب تاریخ اصلاحات کلیسا
وبسایت سازمان ایمانداران